جدول جو
جدول جو

معنی آنا - جستجوی لغت در جدول جو

آنا(دخترانه)
دوست داشتنی ظریف خوش اندام، برانگیزاننده لطف و محبت، مادر
تصویری از آنا
تصویر آنا
فرهنگ نامهای ایرانی
آنا
همان دم، به یک دم، در یک لحظه
تصویری از آنا
تصویر آنا
فرهنگ فارسی عمید
آنا
بی درنگ فی الفور همان دم در یک لحظه بیکدم
تصویری از آنا
تصویر آنا
فرهنگ لغت هوشیار
آنا
همان دم، به یک دم، در دم، در یک دم، همان دم، بیدرنگ، شتابان
تصویری از آنا
تصویر آنا
فرهنگ واژه فارسی سره
آنا
آمدن، برای آمدن
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آناگ
تصویر آناگ
(پسرانه)
نام یکی از احکام پارت در زمان اردشیر پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
نام مملکتی بمشرق شبه جزیره هندوچین بوسعت 147 هزار کیلومتر مربع و 5600000 تن مردم، کرسی آن هوء و از شهرهای مهم ّ آن توران و محصول آن ابریشم و برنج باشد
لغت نامه دهخدا
انام، خلق، جن و انس
لغت نامه دهخدا
(نَ ظَ دَ)
همان درنگ. فی الفور. در یک لحظه. بیکدم
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ انی ̍ و انی ̍ و انو، ساعتها، هنگامها، (ربنجنی)، وقتها،
- آناءاللیل، کرانه ها و ساعتهای شب، اوقات شب
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ آن
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ انف، مثل انوف و آنف
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ آن، آن کسان، ایشان، اوشان، آنها:
همه تفاخر آنان بجود و دانش بود
همه تفاخر اینان بغاشیه ست و جناغ،
منجیک،
آنانکه محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانه ای ّ و درخواب شدند،
خیام،
نظر آنان که نکردند بدین مشتی خاک
الحق انصاف توان داد که صاحبنظرند،
سعدی،
شراب لعل کش و روی مه جبینان بین
خلاف مذهب آنان جمال اینان بین،
حافظ،
آنانکه خاک را بنظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشۀ چشمی بما کنند؟
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از آنافانا
تصویر آنافانا
آنبان متوالیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آناکوندا
تصویر آناکوندا
فرانسوی اوباره ازماران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنالو طیقا
تصویر آنالو طیقا
یونانی فرنود سنجی (فرنود دلیل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنالوژی
تصویر آنالوژی
فرانسوی آناگویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنالیز
تصویر آنالیز
فرانسوی واکافت آناکاوی
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی بر گرفته از عین الناس تازی کاجدیس گیاهی از دسته آناناسها نزدیک به تیره نرگسیها از راسته تک لپه ییها. اصل این گیاه از آمریکاست و برگهایش دراز و غالبا دور آنها خاردار است. گلهایش خوشه یی و بساقه چسبیده است، میوه گیاه مذکور که جزو مرکبات است یعنی چندین میوه گیاه مذکور که جزو مرکبات است یعنی چندین میوه در یک پوست جمع شوند و تشکیل یک میوه بزرگ دهد (مانند پرتقال نارنج و لیمو)، این میوه خوراکی است و از آن کمپوت مربا و ترشی سازند. یا آناناس وحشی. نوعی آناناس که خودروست و میوه اش از آناناس معمولی کوچکتر است آناناس بری یبانی آناناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آناس کرسا
تصویر آناس کرسا
لاتینی خوتکا (گویش گیلکی) از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع آن، ضمیر اشاره برای اشخاص دور، ایشان، مقابل اینان: شراب لعل کش و روی مه جبینان بین، خلاف مذهب آنان جمال اینان بین، (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنام
تصویر آنام
انام، خلق، جن وانس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آناف
تصویر آناف
جمع انف، بینی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنات
تصویر آنات
جمع آن، دم ها هنگام ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آناس
تصویر آناس
جمع انسان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آنات
تصویر آنات
جمع آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آنام
تصویر آنام
نام، مخلوق، آفریده شدگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آناکاویک
تصویر آناکاویک
آنالیتیک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آناکاوی
تصویر آناکاوی
آنالیز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آناگویی
تصویر آناگویی
آنالوژی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آناتاوی
تصویر آناتاوی
بی استعدادی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آناف
تصویر آناف
بینی ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آنات
تصویر آنات
دم ها، هنگام ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آناکاو
تصویر آناکاو
آنالیست
فرهنگ واژه فارسی سره
موطن، وکسی که در جایگاه یا خانه ای زندگی کند و به آن انس
فرهنگ گویش مازندرانی