- آمه
دوات، ظرفی که در آن مرکب بریزند
معنی آمه - جستجوی لغت در جدول جو
- آمه (مَ / مِ)
ظرف که در آن سیاهی کنند نوشتن را. دوات. دویت. خوالستان. خوالسته. محبره. سیاهی دان:
ای ترا تنبک آمه نی خامه
لوح تعلیم تختۀ نرد است.
طرطری.
، امنه، به معنی پشتۀ هیزم و شاید یکی از دو کلمه آمنه و آمه بدین معنی، مصحف دیگری باشد
ای ترا تنبک آمه نی خامه
لوح تعلیم تختۀ نرد است.
طرطری.
، امنه، به معنی پشتۀ هیزم و شاید یکی از دو کلمه آمنه و آمه بدین معنی، مصحف دیگری باشد
- آمه (مَ)
فراخی سال، باران، آنچه می برند از ناف کودک یا خرقه ای که کودک را درآن پیچند، آنچه برمی آید با کودک زمان زادن، عیب. نقصان، ذلت
- آمه (آمْ مَ)
شکستگی سر که میان او و میان دماغ پوستکی تنک ماند. (السامی فی الاسامی). مأمومه
- آمه
فراخی سال، (دوات)
- آمه ((مِ))
دوات، جای مرکب
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(تَ)
لغت نامه دهخدا
بدفال شدن بر کسان. (از ناظم الاطباء). بدفالی. و بوسیلۀ ’علی’ متعدی میشود: شؤم علیهم شآمه، بدفالی را برایشان آورد. (از اقرب الموارد)
در کلمات مرکب بمعنی آماینده آید. آراینده مرصع: گوهرآمای لوء لوء آمای، پرکننده انبارنده، مستعد کننده مهیا کننده
ابزار، مایه، اندام، زین و برگ، زهار، گاهوک (تابوت) عقاب شاهین، پرنده ایست از دسته شکاریان روزانه دارای قدی متوسط و سری کشیده و منقار و پنجه های نسبه ضعیف
کفایت ضمانت، نتیجه ای که از تعهد حاصل شود، عهد پیمان ضمان زینهار یا اهل ذمه اهل کتاب از زردشتیان جهودان و ترسایان که در سرزمین مسلمانان زندگی کنند (با شروط ذمه)، پر آب، کم آب از واژگان دو پهلو پیمان زینهار، پایندانی، پذرفتاری
کشتی پر بار رسیده وارد، واقع حادث، بدیهه لطیفه نادره، طبیعی مقابل مصنوع ساختگی، قسمی گچ روان کرده گشاده و تنگ یعنی بسیار آب و کم مایه برای سفید کردن ظاهر بنا چون دیوار و سقف لایه
آمدن ایاب: رفت و آمد مقابل رفت ذهاب، بازگشت، اقبال روی آوردن بخت خجستگی مقابل نیامد. یا آمد کار. خجستگی یمن میمنت
ازنامها، نترس، پارسی است برابر با پشته ای هیزم پشته هیزم پشتواره هیزم توده خرمن هیزم شکافته
فرماینده فرمان پاد امر کننده فرماینده کار فرما، جمع آمرین، روز ششم یا چهارم از ایام عجوز
نباتی است میان شجر و گیاه که برگش چون مورد و میوه اش باندازه بار سرو است. ابتدا سبزاست و چون برسد سیاه و نرم گردد. چوب آن سخت و اندرون آن سپید و زرد مایل بسرخی و ریشه هایش باریک است و در طب مورد استعمال دارد صفیراء
