جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با آمه

آمه

آمه
ظرف که در آن سیاهی کنند نوشتن را. دوات. دویت. خوالستان. خوالسته. مِحْبَره. سیاهی دان:
ای ترا تنبک آمه نی خامه
لوح تعلیم تختۀ نرد است.
طرطری.
، اَمنه، به معنی پشتۀ هیزم و شاید یکی از دو کلمه آمنه و آمه بدین معنی، مصحف دیگری باشد
لغت نامه دهخدا

آمه

آمه
فراخی سال، باران، آنچه می برند از ناف کودک یا خرقه ای که کودک را درآن پیچند، آنچه برمی آید با کودک زمان زادن، عیب. نقصان، ذلت
لغت نامه دهخدا

آمه

آمه
شکستگی سر که میان او و میان دماغ پوستکی تُنُک ماند. (السامی فی الاسامی). مأمومه
لغت نامه دهخدا