جدول جو
جدول جو

معنی آمفیبی - جستجوی لغت در جدول جو

آمفیبی
دوزیستی
تصویری از آمفیبی
تصویر آمفیبی
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آمفیبول
تصویر آمفیبول
نوعی کانی سیاه یا سبز رنگ، دارای سیلیکات های کلسیم، منیزیم، آهن و منگنز
فرهنگ فارسی عمید
جاندار تک سلولی از ردۀ آغازیان که در آب های شیرین و جاهای مرطوب زندگی می کند
فرهنگ فارسی عمید
نام محلی کنار راه خاش به جالق میان گدار برنجانه و بالاقلعه در 239800 گزی خاش
لغت نامه دهخدا
(مُ سَیْ یَ)
منسوب به مسیب. رجوع به مسیب شود
لغت نامه دهخدا
ذوجنّه، پری زده، دیودیده، پری گرفته، دیوگرفته، دیوزده، سایه دار، سایه زده، دیودار، کوهه گرفته، بیوقتی شده
لغت نامه دهخدا
مرکب، مقابل بسیط، مزجی، حقیقی، مقابل مجازی، (برهان)
لغت نامه دهخدا
فرانسوی تک یاخته جانور یک سلولی از رده ریشه پائیان که هم در آبهای شیرین و هم در آبهای دریا میزید حرکت و تغذیه وی بوسیله پاهای کاذب است. پروتوپلاسم آنها برهنه و بدون پوسته خارجی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیبی
تصویر آسیبی
آسیب رسیده آسیب دیده، پری زده جن زده دیو دیده دیوزده سایه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمفی بین
تصویر آمفی بین
فرانسوی دوزیستان
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی آذر سنگ یکی از سنگهایی که از عناصر اصلی سنگهای آذرین است و مواد ترکیب کننده اش عبارت از سیلیکاتهای قلیایی (کلسیم و منیزیم) و سیلیکاتهای آهن و منگنز میباشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمفی بی
تصویر آمفی بی
فرانسوی دوزیستی
فرهنگ لغت هوشیار
((بُ))
یکی از سنگ هایی که از عناصر اصلی سنگ های آذرین است و مواد ترکیب کننده اش عبارت از سیلیکات های قلیایی (کلسیم و منیزیم) و سیلیکات های (آهن و منگنز) می باشد
فرهنگ فارسی معین
جاندار ذره بینی تک سلولی از رده آغازیان که در آب های شیرین و جاهای مرطوب و در آب حوض ها پیدا می شود. نوعی از آن در روده انسان تولید می گردد و باعث اسهال خونی می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آمفیبین
تصویر آمفیبین
دوزیست، دوزیستان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آمفیبول
تصویر آمفیبول
آذرسنگ، دوپهلو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آمیب
تصویر آمیب
تک یاخته، تک سلولی
فرهنگ واژه فارسی سره