جدول جو
جدول جو

معنی آلک - جستجوی لغت در جدول جو

آلک
والک، گیاهی صحرایی با برگ های دراز خوش بو و گل های کوچک که در جاهای مرطوب می روید و مصرف خوراکی و دارویی دارد
تصویری از آلک
تصویر آلک
فرهنگ فارسی عمید
آلک(لَ)
آله. اشنه. (ریاض الادویه). دوالک. (ریاض الادویه) (بحرالجواهر) ، سنبل الطیب
لغت نامه دهخدا
آلک
غربال با سوراخهای تنگ، فرانسوی جلبک از رستنی های آبی سنبل الطیب آله، اشنه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ملک
تصویر ملک
(دخترانه)
فرشته
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آلکا
تصویر آلکا
(دخترانه و پسرانه)
در گویش سمنان نام امامزاده ای
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آلکی
تصویر آلکی
پالکی، دو صندق چوبی روباز که سابقاً به دو پهلوی اسب یا قاطر می بستند و دو تن مسافر در آن می نشستند، کجاوۀ بی سقف
فرهنگ فارسی عمید
مادۀ آلی مرکب از کربن و هیدروژن و نیتروژن و گاهی اکسیژن که از بعضی گیاه ها استخراج می شود. دارای خواص بازها و اغلب اقسام آن از سم های مهلک است مانند استرکنین، بروسین، آتروپین، کوکائین و مرفین
فرهنگ فارسی عمید
(رُنْ)
آلکسیس. شاعر فرانسوی (1689- 1773 میلادی). مولد دیژون. وی بسبب قطعات منظومی که برای نمایش ساخته معروف است و از میان قطعات مزبور جنون شعر یا شاعر را که آئینۀ زندگانی شخصی اوست شاهکار وی دانسته اند. پیرون با آنکه همیشه بفرهنگستان فرانسه (آکادمی) بچشم بی اعتنائی مینگریست بعضویت آن بی میل نبود و عاقبت نیز فرهنگستان او را بعضویت انتخاب کرد ولی شاه بسبب رنجشی که از وی داشت با این امر موافقت ننمود و شاعر از آرزوی خود محروم ماند. مشهور است که بدستور او بر روی قبرش نوشتند: اینجاست گور کسی که در دنیا چیزی نشد تا آنجا که بعضویت فرهنگستان هم نرسید. صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: پیرون یکی از شعرای فرانسه است. در سال 1689 در دیژون متولد شده و در سنۀ 1773 میلادی درگذشته است. تا سی سالگی در میهن خود مانده و چون حسن خط داشته از این ممر روز میگذارده و نسخ لازمه را استنساخ میکرده است، سپس بپاریس رفته و بوکالت و شاعری پرداخته است. منظومه های مضحک، هجویه ها و غزلیات فراوان دارد. وی بعضویت آکادمی انتخاب شده بود ولی چون بی اعتنائی و استهزا میکرد لذا تصدیقش نکردند، پادشاه فرانسه هزار فرانک حقوق برای وی تعیین کرده بود. آثارش در مجلدات متعدد بکرات طبع و نشر شده است
لغت نامه دهخدا
(کُ)
الکلی. آنکه به بسیار آشامیدن مشروبهای الکل دار چون شراب و عرق و کنیاک و رم و سایر انواع آن معتاد است
لغت نامه دهخدا
(لَ)
پالکی
لغت نامه دهخدا
(کُ)
از عربی الکحل، الکل. جوهر. جوهر شراب. و رجوع به الکل شود
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ)
جمع واژۀ ماءلک و ماءلکه. (اقرب الموارد). رجوع به مألک و مألکه شود
لغت نامه دهخدا
(پِ دُ)
آلکساندر- لوئی - ماری. پسر فرانسوا پتی دلاکروآی (دوم) که بسال 1698م. 1109/ هجری قمری ولادت یافته و بسال 1751م. 1164/ هجری قمری درگذشته است. وی نیز مانند پدر مترجم دربار و استاد مدرسه سلطنتی بود و ازو ترجمه کتابی از ترکی بنام فهرست مطالب، قانون سلطان سلیمان و غیره یا وضع سیاسی و نظامی، مستخرج از اسناد رسمی دولتی عثمانیان باقی مانده که بسال 1725 میلادی چاپ شده است. دیگر مکاتیب انتقادی حاجی محمد افندی بعنوان ’خاطرات شوالیه آرویو’
لغت نامه دهخدا
(ژِ)
آلکساندر. نام صاحب منصب و جهانگرد انگلیسی. متولد و متوفی به آبردین (1792- 1840 میلادی). وی را در مغولستان و چین و تبت جنوبی کشفیاتی است
لغت نامه دهخدا
(تُ تُ)
آلکسیس. نویسندۀ روسی (1882-1945 میلادی) است. او راست: راه آسیبها. طلای سیاه. پتر کبیر. ایوان مخوف و جز اینها. (از فرهنگ فارسی معین ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آلی
تصویر آلی
گوسفند بزرگ دنبه وهر جسمی که دارای آلات متعدد باشد
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی جلبک از رستنی های آبی دسته بزرگی از گیاهان کلروفیل دار که جزو ریشه داران و گیاهان نهانزاد میباشند. آنها برنگهای مختلفند. هم در آبهای شیرین و هم در دریاها دیده میشوند
فرهنگ لغت هوشیار
ابزار، مایه، اندام، زین و برگ، زهار، گاهوک (تابوت) عقاب شاهین، پرنده ایست از دسته شکاریان روزانه دارای قدی متوسط و سری کشیده و منقار و پنجه های نسبه ضعیف
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی میوه آبدار شبیه به گوجه که پوست نازک دارد وبرنگهای سیاه و زرد نیز میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبک
تصویر آبک
جیوه، سیماب، آبق، زیبق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلف
تصویر آلف
خوگر انگلیسی اسپست
فرهنگ لغت هوشیار
عقاب شاهین، پرنده ایست از دسته شکاریان روزانه دارای قدی متوسط و سری کشیده و منقار و پنجه های نسبه ضعیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلش
تصویر آلش
ترکی داد و ستد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع الا، روزی ها جمع الی الی والی نعمتها نیکیها نیکوییها، سرخ نیمرنگ، پشت گلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلکا لوئید
تصویر آلکا لوئید
فرانسوی زاگ گونگان (شبه قلیا ها)
فرهنگ لغت هوشیار
سوغات، تحفه ولیک زارعی که بتنهایی کار میکند (نه بعنوان عضوی از یک گروه) و معمولا کار او زراعت محصولات دیمی و صیفی است. آتش، شراره آتش تحفه ارمغان سوغات، میوه تازه، نوباوه، جامه نو، هر چیز تازه و نوبرآمده که طبع از دیدنش محفوظ گردد، هر چیز طرفه. چنگ زدن بکسی یا بچیزی تشبث. چشم بزرگ برآمده. اما، بهر حال، علاوه برین ایضا، شاید
فرهنگ لغت هوشیار
آلکالوئیدها قلیائیات شبه قلیاها مواد آلی ازت داری هستند که در نباتات و حیوانات وجود دارند و همه آنها جامدند (باستثنای نیکوتین که در تنباکو موجود و مایع است)، اغلب درآب غیرمحلول و در اتر محلول میباشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلکو لوئید
تصویر آلکو لوئید
فرانسوی زاگ گونگان (شبه قلیا ها)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلکی
تصویر آلکی
پالکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلر
تصویر آلر
سرین کفل آلست آرست الست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلکالویید
تصویر آلکالویید
((لْ لُ))
آلکالوییدها، قلیاییات ها، شبه قلیاها، مواد آبی ازت داری هستند که در نباتات و حیوانات وجود دارند و همه آن ها جامدند (به استثنای نیکوتین که در تنباکو موجود و مایع است) اغلب در آب غیرمحلول و در اتر محلول می باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبک
تصویر آبک
آبق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فلک
تصویر فلک
سپهر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آلکالوئید
تصویر آلکالوئید
زاکگونگان
فرهنگ واژه فارسی سره
از توابع دهستان زوار عباس آباد تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی