جدول جو
جدول جو

معنی آلومین - جستجوی لغت در جدول جو

آلومین
اکسید آلومینیوم که در خاک وجود دارد و به حالت متبلور و به شکل های گوناگون چون لعل، یاقوت، زمرد و زبرجد نیز دیده می شود
فرهنگ فارسی عمید
آلومین
فرانسوی سیمک زنگ یکی از ترکیبات آلومینیوم که در طبیعت بصورت بلورین موجود است. و معمولا آنرا از تصفیه بکسیت بدست میاورند. آلومین حاصل گردیست سفید و زیر انگشتان نرم و در 2040 درجه حرارت ذوب میشود
فرهنگ لغت هوشیار
آلومین
یکی از ترکیبات آلومینیوم که در طبیعت به صورت بلورین موجود است
تصویری از آلومین
تصویر آلومین
فرهنگ فارسی معین
آلومین
سیم کزنگ
تصویری از آلومین
تصویر آلومین
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بلورین
تصویر بلورین
(دخترانه)
بلور (عربی) + ین (فارسی) منسوب به بلور، شفاف و درخشان مانند بلور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هلورین
تصویر هلورین
(پسرانه)
ریختن چیزی از بالا به پایین (نگارش کردی: ههوهرین)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آلومینیم
تصویر آلومینیم
فلزی به رنگ سفید نقره ای، بسیار سبک و قابل تورق و مفتول شدن که حرارت و برق را به خوبی هدایت می کند و در ساخت ظروف و در و پنجره سازی کاربرد دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آلبومین
تصویر آلبومین
پروتئین محلول در آب، به رنگ زرد که در سفیدۀ تخم مرغ، سرم خون، شیر و بسیاری از بافت های نباتی و حیوانی وجود دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آلبومینه
تصویر آلبومینه
دارای آلبومین و سفیدۀ تخم مرغ
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
آلومین. اکسید دالومینیم. یکی از ترکیبات آلومینیم است که در طبیعت بصورت بلورین موجود است. نشانۀ آن در شیمی Al2o3 است و معمولاً آنرا از تصفیۀ بکسیت بدست می آورند، الومین حاصل گردیست سفید و زیر انگشتان نرم و در 2040 درجۀ حرارت ذوب می شود. الومین کمی دارای خاصیت قبض است و اغلب املاح آنرا بشکل گرد ضدعفونی و جاذب ترشحات مرضی و خشک کننده و التیام دهنده زخمها بکار میبرند. و رجوع به درمان شناسی ج 1 ص 456 شود
لغت نامه دهخدا
ریسمانی که کودکان ازجایی آویزند وبرآن نشیندودرهواآیند وروند، ارجوحه تاب
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ملهم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) جمع ملهم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقومین
تصویر مقومین
جمع مقوم، ارزیابان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مظلوم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) ستمدیدگان: کار مظلومین کردستان چه شد ک قصه کاشان و اردستان چه شد ک (بهار)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلودین
تصویر کلودین
فرانسوی سریشم پنبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلومیه
تصویر غلومیه
کودکی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع علوی درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) علویون
فرهنگ لغت هوشیار
تثنیه طلوع پگاهان بر دمیدن پگاه دروغین و پگاه راستین تثنیه طلوع طلوع صبح کاذب و طلوع صبح صادق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلبومن
تصویر آلبومن
سفیده تخم مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
یک نوع فلز نقره ای رنگ وسبک که در بعضی از ظروف و ادوات فلزی به کار میرود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلوزان
تصویر آلوزان
نام قریه ای به سرخس
فرهنگ لغت هوشیار
ماده ایست اندک نمکین و در نباتات و حیوانات وجود دارد و بخش اعظم سفیده تخم مرغ و سرم خون از آن تشکیل میشود ماده بیاض البیض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلونیت
تصویر آلونیت
فرانسوی زاگسنگ
فرهنگ لغت هوشیار
مها بین منسوب به بلور ساخته شده از بلور بلوری، جلیدیه. یا دست بلورین. دستی که مانند بلور صاف و شفاف باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلبومینه
تصویر آلبومینه
فرانسوی سپیده ای فرانسوی سپیدار
فرهنگ لغت هوشیار
((مِ))
جسمی است آلی که با الدئیدفرمیک تشکیل رزینی می دهد که در گرما قالب گیری می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلورین
تصویر بلورین
منسوب به بلور، ساخته شده از بلور، بلوری، جلیدیه، دست ، دستی که مانند بلور صاف و شفاف است
فرهنگ فارسی معین
ماده ای است اندک نمکین که در نباتات و حیوانات وجود دارد و بخش اعظم سفیده تخم مرغ و سرم خون از آن تشکیل می شود
فرهنگ فارسی معین
((یُ))
فلزی سفید و سبک است که به خوبی ورق ورق می شود. از فلزات فسادناپذیر است و علامت اختصاری آن AL می باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آلومینیوم
تصویر آلومینیوم
سیمک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آلبومن
تصویر آلبومن
سپیده، سفیده تخم مرغ، سفیده مرغانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آلبومینه
تصویر آلبومینه
سپیدهای، سپیده دار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آلونیت
تصویر آلونیت
زاگسنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آلوویون
تصویر آلوویون
آب رفت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آزرمین
تصویر آزرمین
باحیا
فرهنگ واژه فارسی سره