جدول جو
جدول جو

معنی آلف - جستجوی لغت در جدول جو

آلف
(لِ)
خوگیرنده. خوگر. الیف، هزاردهنده. ج، الاّ ف
لغت نامه دهخدا
آلف
خوگر انگلیسی اسپست
تصویری از آلف
تصویر آلف
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آصف
تصویر آصف
(پسرانه)
تدبیر، مشاور خردمند، نام وزیر سلیمان (ع)، عنوان وزیران ایرانی در دوران اسلامی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آلفکس
تصویر آلفکس
آلفکس (Allefex) دستگاهی که می تواند در هنگام نمایش فیلم صامت، تا پنجاه جلوه صوتی مختلف را ارائه دهد.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از آلفته
تصویر آلفته
آشفته، شوریده، پریشان
فرهنگ فارسی عمید
نام حرف اول الفبای یونانی (α) . در بعضی رشته های علمی در نام گذاری برخی اشیا به کار برده شده مثلاً ذرات آلفا، اشعۀ آلفا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آلفتن
تصویر آلفتن
آشفتن، شوریده شدن، پریشان شدن
فرهنگ فارسی عمید
(لِ)
جمع واژۀ آلفه
لغت نامه دهخدا
(لُ تَ / تِ)
آشفته. پریشان. شوریده. مشوّش، درویش. بی نوا
لغت نامه دهخدا
آلفرد (1811-1893 میلادی)، پزشک فرانسوی از مردم پاریس که در سال 1851 میلادی طبیب بیمارستان سن لوئی شد و در آنجا به تعلیم امراض جلدی پرداخت و در سال 1876 میلادی عنوان استادی کرسی امراض داخلی به وی تفویض گردید و در 1875 استاد طب بالینی شد، از آثار وی این کتابها را می توان نام برد: رساله ای در امراض داخلی با بهیه (1844-1853 میلادی) و رساله ای در امراض پوست (1864) و غیره
لغت نامه دهخدا
(کَ زَ دَ)
آشفتن. مشوش کردن. پریشان ساختن
لغت نامه دهخدا
(لِ فَ)
تأنیث آلف. خوگر. خوگیرنده. ج، آلفات، اوالف
لغت نامه دهخدا
غربال با سوراخهای تنگ، فرانسوی جلبک از رستنی های آبی سنبل الطیب آله، اشنه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع الا، روزی ها جمع الی الی والی نعمتها نیکیها نیکوییها، سرخ نیمرنگ، پشت گلی
فرهنگ لغت هوشیار
عقاب شاهین، پرنده ایست از دسته شکاریان روزانه دارای قدی متوسط و سری کشیده و منقار و پنجه های نسبه ضعیف
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی جلبک از رستنی های آبی دسته بزرگی از گیاهان کلروفیل دار که جزو ریشه داران و گیاهان نهانزاد میباشند. آنها برنگهای مختلفند. هم در آبهای شیرین و هم در دریاها دیده میشوند
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی میوه آبدار شبیه به گوجه که پوست نازک دارد وبرنگهای سیاه و زرد نیز میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلش
تصویر آلش
ترکی داد و ستد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلر
تصویر آلر
سرین کفل آلست آرست الست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلج
تصویر آلج
اژدف زعرور آلج آلوی کوهی
فرهنگ لغت هوشیار
ابزار، مایه، اندام، زین و برگ، زهار، گاهوک (تابوت) عقاب شاهین، پرنده ایست از دسته شکاریان روزانه دارای قدی متوسط و سری کشیده و منقار و پنجه های نسبه ضعیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلت
تصویر آلت
ابزار آلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلی
تصویر آلی
گوسفند بزرگ دنبه وهر جسمی که دارای آلات متعدد باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلاف
تصویر آلاف
جمع الف، هزار ها، جمع الف هزارها هزاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلف
تصویر بلف
سخن لاف و گزاف، توپ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلفتن
تصویر آلفتن
آشفتن مشوش کردن پریشان ساختن، شوریده شدن پریشان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلفته
تصویر آلفته
آشفته پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی نخستین وات (حرف) دبیره یونانی فرانسوی پیرز از گیاهان انگلیسی اسپست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلفت
تصویر آلفت
خوگر، خوگیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلب
تصویر آلب
گرد کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلفتن
تصویر آلفتن
((لُ تَ))
آشفتن، پریشان ساختن، شوریده شدن، پریشان شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آلفته
تصویر آلفته
((لُ تِ))
آشفته، پریشان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آلفا
تصویر آلفا
گیاهی است از تیره غلات که دایمی است و در شمال آفریقا و جنوب اسپانیا فراوان است. الیاف این گیاه در کاغذسازی و ساختن طناب به کار می رود، جلفا، الفا، جلز، علف کاغذ، پیرز، علف پیرز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آلفا
تصویر آلفا
نخستین حرف از الفبای یونانی
فرهنگ فارسی معین
الافت
فرهنگ گویش مازندرانی