جدول جو
جدول جو

معنی آقطی - جستجوی لغت در جدول جو

آقطی
گیاهی خودرو، با برگ هایی شبیه برگ بادام و گل های ریز سفید و معطر که برای زینت در باغچه کاشته می شود و از چوب آن در ساختن اشیای زینتی استفاده می شود، آقطی صغیر، خمان صغیر، شون
تصویری از آقطی
تصویر آقطی
فرهنگ فارسی عمید
آقطی
نام گیاهی که آن را بیلسان و بیلاسان و شبوقه و خمان کبیر ویاس کبود گویند، اقطی، اقطی بزرگ، نام آن بلاطینیه، سامبوکوس نیگرا، باشد
لغت نامه دهخدا
آقطی
گیاهی از تیره بداغها که بطور خودرو در نواحی شمال ایران میروید و گلهای آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاهها بکار میرود بیلسان: بیلاسان شبوقه خمان کبیر یاس کبود پلم. یاآقطی کبیر یا آقطی صغیر گیاهی از تیره بداغها دارای گلهایسفید ونامنظم و معطر که برای زینت در باغها کاشته میشود ابل بل شیرین بیل شمشاد پیچ بیلسان خرد طرثوت خمان صغیر خاما اقطی خمان الارض. یونانی تازی شده پلم درخت بیل از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
آقطی
آقطی، گیاهی از تیره بداغ ها که به طور خودرو در نواحی شمال ایران می روید و گل های آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاه ها به کار می رود، اقتی، بیلسان، بیلاسان، شبوقه، خمان کبیر، یاس کبود
تصویری از آقطی
تصویر آقطی
فرهنگ فارسی معین
آقطی
پلم، درخت بیل
تصویری از آقطی
تصویر آقطی
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خاماآقطی
تصویر خاماآقطی
آقطی، گیاهی خودرو، با برگ هایی شبیه برگ بادام و گل های ریز سفید و معطر که برای زینت در باغچه کاشته می شود و از چوب آن در ساختن اشیای زینتی استفاده می شود، آقطی صغیر، خمان صغیر، شون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقطی
تصویر اقطی
آقطی، گیاهی خودرو، با برگ هایی شبیه برگ بادام و گل های ریز سفید و معطر که برای زینت در باغچه کاشته می شود و از چوب آن در ساختن اشیای زینتی استفاده می شود، آقطی صغیر، خمان صغیر، شون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سقطی
تصویر سقطی
فروشنده کالای پست، فروشندۀ دوره گرد و خرده فروش که اشیای خرده ریزه مانند نخ، سوزن، مهره و مانند آن می فروشد، پیلور، خرده فروش، سقط فروش، چرچی، پیله ور
فرهنگ فارسی عمید
(نُ قَ)
منسوب به نقطه. رجوع به نقط و نقطه شود.
- ملانقطی. رجوع به همین مدخل شود
لغت نامه دهخدا
(یِ صَ)
نام گیاهی که آن را ابل، بل، بل شیرین، بیلسان خرد، بیلاسان خرد، بیل، طراثیت، طرثیث، طرثوث، شن، خامااقطی، خمان صغیر، خمان الارض، غلیون و یدقه نیز گویند. و آن مسهلی قویست و لاطینی آن ابولوس میباشد
لغت نامه دهخدا
(قَطا)
بیماریی است که در سرین عارض گردد. (منتهی الارب). بیماریی است در عجز. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
قوطی. رجوع به قوطی شود
لغت نامه دهخدا
(سَ قَ)
منسوب به سقطفروشی یعنی خرده فروشی. (آنندراج) (غیاث). متاع نبهره فروش. (منتهی الارب). این انتساب فروش چیزهای بی اهمیت را میرساند مانند خرمهره و غیره. (الانساب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قطی
تصویر قطی
قوطی بنگرید به قوطی
فرهنگ لغت هوشیار
کلانرگ مامرگ سرخ رگی که در انسان از بطن چپ قلب خارج شود و آن تنه اصلی و عمومی سرخرگهای دیگر بدنست و بدو قسمت سینه یی و شکمی تقسیم گردد و خون روشن (اکسیژن دار) در آن جاریاست بزرگ سرخ رگ بدن ام الشرائین آورت آورطی ارطی. فرهنگستان این کلمه را در برابر انتخاب کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقطی
تصویر اقطی
((اَ))
آقطی، گیاهی از تیره بداغ ها که به طور خودرو در نواحی شمال ایران می روید و گل های آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاه ها به کار می رود، اقتی، بیلسان، بیلاسان، شبوقه، خمان کبیر، یاس کبود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آرطی
تصویر آرطی
کلان رگ، مام رگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آقطی کوچک
تصویر آقطی کوچک
پلهام
فرهنگ واژه فارسی سره