جدول جو
جدول جو

معنی آقال - جستجوی لغت در جدول جو

آقال
مصحف آخال، داس و دلوس، خاش و خماش، سقط، افکندنی، بکارنیامدنی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آمال
تصویر آمال
(دخترانه)
آرزوها، خواسته ها، دوست داشتنی ها
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آقاگل
تصویر آقاگل
(پسرانه)
آقا (مغولی) + گل (فارسی) نام روستایی در نزدیکی اصفهان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نقال
تصویر نقال
کسی که چیزهایی را از محلی به محل دیگر نقل کند، داستان سرا، قصه گو، کسی که در اماکن عمومی قصه گویی می کند خصوصاً داستان های شاهنامه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آخال
تصویر آخال
خاکروبه، آشغال، خاشاک، هر چیز دورافکندنی، برای مثال از بس گل مجهول که در باغ بخندید / نزدیک همه کس گل معروف شد آخال (فرخی - ۲۱۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آبال
تصویر آبال
ابل ها، شترها، جمع واژۀ ابل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عقال
تصویر عقال
بندی که اعراب کوفیه را با آن به سر خود می بندند، زانوبند شتر، ریسمانی که با آن زانوی شتر را می بندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آجال
تصویر آجال
اجل ها، مرگ ها، نهایتهای مدت چیزی، مهلت ها، جمع واژۀ اجل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آزال
تصویر آزال
ازل ها، آنچه اول و ابتدا نداشته باشد، همیشگی، دیرینگی، زمان بی ابتدا، جمع واژۀ ازل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آغال
تصویر آغال
پسوند متصل به واژه به معنای آغالنده مثلاً بدآغال، مردآغال، تحریک، آغالش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آصال
تصویر آصال
وقت بین عصر و مغرب، آخر روز، شبانگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صقال
تصویر صقال
زدودن و برطرف ساختن زنگ آینه یا آهن، جلا دادن، روشن کردن، صیقل زدن
صقال گرفتن: زدوده شدن، جلا یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آمال
تصویر آمال
امل ها، امیدها، آرزوها، آرمانها، جمع واژۀ امل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ثقال
تصویر ثقال
ثقیل ها، گرانها، سنگین ها، جمع واژۀ ثقیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقال
تصویر تقال
کم شمری، بر آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
ساگبند رسنی که با آن پا یا زانوی شتر یا پای ستور دیگر بندند، سر بند رشته ای که تازیان دور سر بندند، جمع عاقل، دانا یان بخردان پا گرفتگی در ستور جمع عقل ریسمانی که بدان زانوی شتر را بندند، رشته ای که تازیان دور سر بندند. توضیح این کلمه به معنی مفرد استعمال شود و مفرد آن در فارسی مورد استعمال ندارد
فرهنگ لغت هوشیار
زدودگی زدودن پردازیدن، شکم، تهیگاه، جمع صقیل، پردازیده ها زدوده ها آنکه آهن را روشن کند روشنگر. زدودن شمشیر و آینه و جز آن صیقل زدن، زدودگی جلا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقال
تصویر سقال
ترکی ریش زداینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقال
تصویر رقال
جمع رقله، خرمابنان بلند کویکان بلند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقال
تصویر ثقال
زن فربه، گران سرین، آرمیده، آهسته، شتر کندرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بقال
تصویر بقال
کسی که حرفه اش خوار وبار فروختن است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آزال
تصویر آزال
جمع ازل، دیرینگی ها، جمع ازل ازلها دیرینگیها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسال
تصویر آسال
نشانها، آثار، علامات
فرهنگ لغت هوشیار
جمع اجل، پروا ها پروا برابر است با مجال و مهلت تازی، جمع اجل. مهلتها وقتها و مدتهای معین، مرگها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آخال
تصویر آخال
سقط، افکندنی، فظول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آصال
تصویر آصال
جمع اصیل، شبانگاه، آفتاب زردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آکال
تصویر آکال
جمع اکل، روزی ها خوراک ها میوه ها مزه ها سبزی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمال
تصویر آمال
امیدها، آرزوها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبال
تصویر آبال
جمع ابل، اشتران جمع ابل شتران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقال
تصویر مقال
گفتن، قول، گفتگو، سخنگویی، گفتار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمال
تصویر آمال
آرزوها، امیدها، آرمان ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آجال
تصویر آجال
پرواها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آزال
تصویر آزال
دیرینگیها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آصال
تصویر آصال
آفتاب زردی ها، شبانگاهان، نژادگان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آکال
تصویر آکال
خوراکها، روزی ها، میوه ها
فرهنگ واژه فارسی سره