- آق
سفید، سپید
معنی آق - جستجوی لغت در جدول جو
- آق
سپید، سفید
- آق
نام طائفه ای از ترکمانان ساکن ایران، دارای 700 خانوار، نام طائفه ای از ترکمانان ایران، ساکن قزل ملته حرگلان دارای سی خانوار
- آق
ترکی سپید پیشوند است و تنهابه کار نمی رود سفید سپید: آق پر پرسفید آق تپه تپه سفید
- آق
سفید، آق پر، پر سفید، آق تپه، تپه سفید
- آق
مخفف آقا، به عنوان پیشوند در معنی بزرگ به کار می رود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترکی بزرگزادگی زاده آقا فرزند مردی بزرگ، فرزند سید (علوی)، فرزند مجتهد، در بحث از فرزند مخاطب احتراما آقازاده گویند، جمع آقا زادگان آقا زاده ها
ترکی سپید پر گونه ای چای به رنگ روشن و بوی خوش قسمی چای که دارای رنگ روشن و طعمی تلخ و بوی خوشی است
بنگرید به اقچه زر یا سیم مسکوک، هر نوع مسکوک، واحد آب که مقدار آن فرق میکند و معمولا عبارت است از تقریبا 12 ساعت آب
سرشب، شامگاه، سرنای خواب آقطی: کوچک پلهام (گویش گیلکی) از گیاهان اول شب فلق هنگام غروب شامگاه، نوبتی که بر در پادشاهان و امرای ترک در شامگاه میزدند، تشریفاتی که در هنگام غروب در سرباز خانه ها انجام دهند شامگاه
گیاهی از تیره بداغها که بطور خودرو در نواحی شمال ایران میروید و گلهای آن سفید و معطر و مغز ساقه اش نرم است و برای تهیه مقاطع گیاهی در آزمایشگاهها بکار میرود بیلسان: بیلاسان شبوقه خمان کبیر یاس کبود پلم. یاآقطی کبیر یا آقطی صغیر گیاهی از تیره بداغها دارای گلهایسفید ونامنظم و معطر که برای زینت در باغها کاشته میشود ابل بل شیرین بیل شمشاد پیچ بیلسان خرد طرثوت خمان صغیر خاما اقطی خمان الارض. یونانی تازی شده پلم درخت بیل از گیاهان
