جدول جو
جدول جو

معنی آفتومات - جستجوی لغت در جدول جو

آفتومات
آفتامات، دستگاه خودکار تنظیم کنندۀ جریان برق در موتور اتومبیل که برق را بین دینام و باتری به جریان می اندازد و ولتاژ را در مدارهای دینام و باتری تنظیم می کند
تصویری از آفتومات
تصویر آفتومات
فرهنگ فارسی عمید
آفتومات
دستگاهی که برق اتومبیل را تنظیم میکند
تصویری از آفتومات
تصویر آفتومات
فرهنگ لغت هوشیار
آفتومات
خودکلید
تصویری از آفتومات
تصویر آفتومات
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دستگاه خودکار تنظیم کنندۀ جریان برق در موتور اتومبیل که برق را بین دینام و باتری به جریان می اندازد و ولتاژ را در مدارهای دینام و باتری تنظیم می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اتومات
تصویر اتومات
اتوماتیک، دستگاه خودکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فتوحات
تصویر فتوحات
پیروزی ها، کشورگشایی ها
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
جمع واژۀ مفتوحه. رجوع به مفتوحه شود، (اصطلاح حساب) در علم حساب به ماسوای باب مساحت و باب جبر و مقابله گویند. (کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ مکتومه. رجوع به مکتومه شود، رازها و سرها. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(فُ)
شهرهایی که به جنگ گشوده شود. (از اقرب الموارد) ، جمع واژۀ فتوح. رجوع به فتوح شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از استومات
تصویر استومات
فرانسوی روزنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محتومات
تصویر محتومات
جمع محتومه (محتوم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفهومات
تصویر مفهومات
جمع مفهومه، چم ها، همرافتگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتوحات
تصویر فتوحات
شهرهایی که بجنگ گشوده شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فتوحات
تصویر فتوحات
جمع فتوح، پیروزی ها، فتح ها، شهرهایی که با جنگ تصرف شده است
فرهنگ فارسی معین