لانۀ پرندگان، جای زندگی و نشیمنگاه و محل تخمگذاری پرندگان، پتواز، وکر، آشانه، پدواز، بتواز، پیواز، کابوک، کابک، وکنت، تکند، آشیانهبرای مثال کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید / قضا همی بردش تا به سوی دانه و دام (سعدی - ۱۲۲)
لانۀ پرندگان، جای زندگی و نشیمنگاه و محل تخمگذاری پرندگان، پَتواز، وَکر، آشانِه، پَدواز، بَتواز، پیواز، کابوک، کابُک، وُکنَت، تَکَند، آشیانِهبرای مِثال کبوتری که دگر آشیان نخواهد دید / قضا همی بردش تا به سوی دانه و دام (سعدی - ۱۲۲)
لانۀ پرندگان، جای زندگی و نشیمنگاه و محل تخمگذاری پرندگان، کابوک، بتواز، وکر، آشیان، آشانه، کابک، تکند، پیواز، پتواز، وکنت، پدواز برای مثال برو این دام بر مرغی دگر نه / که عنقا را بلند است آشیانه (حافظ - ۸۵۲) خانه، مسکن، ماوا
لانۀ پرندگان، جای زندگی و نشیمنگاه و محل تخمگذاری پرندگان، کابوک، بَتواز، وَکر، آشیان، آشانِه، کابُک، تَکَند، پیواز، پَتواز، وُکنَت، پَدواز برای مِثال برو این دام بر مرغی دگر نِه / که عنقا را بلند است آشیانه (حافظ - ۸۵۲) خانه، مسکن، ماوا