جدول جو
جدول جو

معنی آسیابانی - جستجوی لغت در جدول جو

آسیابانی
حرفۀ آسیابان، طحانت، آسبانی:
آنکه رفتم بکسب فضل و هنر
کاشکی رفتمی بدهقانی
کاش کردی بدهر بخت سیاه
روسفیدم به آسیابانی،
؟
لغت نامه دهخدا
آسیابانی
حرفه آسیابان
تصویری از آسیابانی
تصویر آسیابانی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آریابان
تصویر آریابان
(پسرانه)
نگهبان قوم آریایی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بیابانی
تصویر بیابانی
مربوط به بیابان مثلاً جانوران بیابانی،
کنایه از وحشی مثلاً غول بیابانی،
مربوط به خارج شهر مثلاً اتوبوس بیابانی،
کسی که در بیابان به سر می برد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسیابان
تصویر آسیابان
کارگر آسیا، کسی که در آسیا غلات را آرد می کند، صاحب آسیا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسیاخانه
تصویر آسیاخانه
آسیاکده، جایگاه آسیا، محل آسیا، سرآسیا، آسخانه، آسکده
فرهنگ فارسی عمید
آسبان، طحّان:
چو بشنید از آسیابان سخن
نه سر دید از آن کار پیدا نه بن،
فردوسی،
فروماند از آن آسیابان شگفت
شب تیره اندیشه اندرگرفت،
فردوسی،
هر آنکس که او فرّ یزدان ندید
از این آسیابان بباید شنید،
فردوسی،
گشاد آسیابان در آسیا
به پشت اندرش بار لختی گیا،
فردوسی،
بدو آسیابان بتشویر گفت
که جز تنگدستی مرا نیست جفت،
فردوسی،
بشد آسیابان دو دیده پرآب
بزردی دو رخسار چون آفتاب،
فردوسی،
پدرمان یکی آسیابان پیر
بر این دامن کوه نخجیرگیر،
فردوسی،
از این آسیابان بپرسید مه
که برسم کرا خواهی ای روزبه ؟
فردوسی،
از بس که بر تو برگشت این آسیای گیتی
چون مرد آسیابان پرگرد آسیائی،
ناصرخسرو،
آسیابان را به بینی چون از او بیرون شوی
وندرین جا هم ببینی چشمت ار بیناستی،
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
بنائی برآورده آسیا را. جایگاه آسیا. آس کده. آسیاکده. سرآسیا. مرحی. مطحن
لغت نامه دهخدا
تصویری از آسیا بانی
تصویر آسیا بانی
شغل آسیابان آسبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیابان
تصویر آسیابان
متصدی و نگهبان آسیا صاحب آسیا آسبان طحان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیابانی
تصویر بیابانی
صحرائی، صحرا نشینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیابان
تصویر آسیابان
کسی که نگه داری و اداره آسیاب را بر عهده دارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بیابانی
تصویر بیابانی
وحشی
فرهنگ واژه فارسی سره
دیدن آسیابان در خواب به تاویل، مردی بود که مردم را دردست ا و روزی بود و چون آسیابان جوان بود، به تاویل نیکو باشد و اگر بیند که آسیاب به خر میگردد یا با شتر، و آرد نیکو فرو می آید، دلیل بود که آسیابان را دولت و اقبال بود. اگر به وقت گردیدن، آسیابان بانگ سنگ آسیاب بشنود، کار وی قوی گردد. محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
Street
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
de rue
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
jalanan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
রাস্তাঘাট
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
mtaa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
거리의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
通りの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
רחוב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
सड़क
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
вуличний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
ถนน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
straat-
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
callejero
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
di strada
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
de rua
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
街道的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
uliczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
straßen-
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
уличный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خیابانی
تصویر خیابانی
سڑکوں کا
دیکشنری فارسی به اردو