جدول جو
جدول جو

معنی آسی - جستجوی لغت در جدول جو

آسی
جراح، پزشک، برای مثال نوش دارو و مفرح که جوی فعل نکرد / هم بدان آسی آسیمه نظر بازهید (خاقانی - ۱۶۴)
تصویری از آسی
تصویر آسی
فرهنگ فارسی عمید
آسی
غمناک، حزین، اندوهگین، پشیمان، بجشک، پزشک، طبیب، معالج، پزشک ریشها و قرحه ها، جراح، ج، اساء، اساه
لغت نامه دهخدا
آسی
منسوب به مملکت آس، از آس، رجوع به آسیان شود
لغت نامه دهخدا
آسی
(سا)
غمگین تر. اندوهناکتر
لغت نامه دهخدا
آسی
غمناک، حزین، اندوهگین
تصویری از آسی
تصویر آسی
فرهنگ لغت هوشیار
آسی
اندوهگین، غمگین
تصویری از آسی
تصویر آسی
فرهنگ فارسی معین
آسی
اندوه گسار، اندوه گین، پزشک
تصویری از آسی
تصویر آسی
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آسیم
تصویر آسیم
(پسرانه)
استاد بزرگ مرتبه واستاد عظیم الشأن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آسیه
تصویر آسیه
(دخترانه)
زن اندوهگین، ستون، نام همسر فرعون که موسی (ع) را از نیل گرفت و پنهانی از فرعون از او مراقبت کرد، نام کوهی در استان فارس
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
هر عیب، نقص یا جراحت که به سبب عاملی مانند ضربه ایجاد می شود، صدمه، تماس، سایش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسیا
تصویر آسیا
دستگاهی که به وسیلۀ آن غلات را آرد کنند، جایی که غلات را آرد می کنند، طاحون،
از لوازم برقی منزل که مواد غذایی را پودر یا نرم می کند،
در علم زیست شناسی دندان آسیا، دندان های عقب دهان که دارای تاج پهن و ناهموار است. نوع کوچک آن دارای یک ریشه است و بزرگ آن دو یا سه ریشه دارد و تعداد آن ها در هر فک ده عدد است، نوع بزرگ آن را دندان کرسی هم می گویند
آسیای آبی: آسیابی مرکب از دو سنگ مسطح و گرد است که در روی هم قرار می گیرد و سنگ بالایی به قوۀ آب حرکت می کند
آسیای بادی: آسیابی که با نیروی باد کار می کند
آسیای دودی: آسیابی که با نیروی مکانیکی کار می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسیز
تصویر آسیز
فرانسوی بن لاد زبانزد زمین شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیا
تصویر آسیا
دندانهای عقب دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
زخم، کوب، ضرب
فرهنگ لغت هوشیار
(قلمکار) محتویات شکنبه گوسفند که در آب شیرین و صاف ریزند و در مرحله ّ شستن پارچه سفید ساده پیش از آنکه از آن قلمکار سازند بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیه
تصویر آسیه
زن اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
زخم، صدمه، رنج، آفت، بلا، آزار، زیان، ضرر
فرهنگ فارسی معین
محتویات شکنبه گوسفند که در آب شیرین و صاف بریزند و در مرحله شستن پارچه سفید ساده، پیش از آن که قلمکار سازند، به کار برند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آسیا
تصویر آسیا
آسیاب، هر یک از دندان های عقب دهان، که تعداد آن ها ده عدد در هر فک می باشد، (اخ) بزرگ ترین و پرجمعیت ترین قاره دنیا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آسیز
تصویر آسیز
بن لاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آسیه
تصویر آسیه
استوار ساخت، اندوه گسار، ستون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
Damage
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
dommage
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
ущерб
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
Schaden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
пошкодження
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
szkoda
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
损坏
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
dano
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
danno
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
daño
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
schade
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
ความเสียหาย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
kerusakan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آسیب
تصویر آسیب
नुकसान
دیکشنری فارسی به هندی