معنی آسی آسی جراح، پزشک، برای مثال نوش دارو و مفرح که جوی فعل نکرد / هم بدان آسی آسیمه نظر بازهید (خاقانی - ۱۶۴) تصویر آسی فرهنگ فارسی عمید