جدول جو
جدول جو

معنی آسد - جستجوی لغت در جدول جو

آسد
(سُ)
جمع واژۀ اسد
لغت نامه دهخدا
آسد
آه سرد در مقام افسوس و تاسف
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اسد
تصویر اسد
(پسرانه)
شیر، نام برج پنجم از برجهای دوازده گانه، برابر با مرداد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آسو
تصویر آسو
(دخترانه)
شفق، هنگام طلوع خورشید، نام شرابی مست کننده که از قند سیاه درست می کنند، نام محلی درمسیرلار به لنگه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آسا
تصویر آسا
(دخترانه)
مانند، زیور مایه زیبایی و آرایش، وقار و ثبات و تمکین و آسودگی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آبد
تصویر آبد
(پسرانه)
همیشگی، دائمی، جاودانه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آند
تصویر آند
قطب مثبت باتری الکتریکی و مانند آنه، جریان برق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آمد
تصویر آمد
اقبال، میمنت، فرخندگی، کنایه از حاصل، بن ماضی آمدن،
پسوند متصل به واژه به معنای آمده مثلاً پیامد، پیشامد، سرآمد، درآمد، پسوند متصل به واژه به معنای آمدن مثلاً خوشامد
آمد و رفت: آمدن و رفتن، ایاب و ذهاب، مراوده، دید و بازدید
آمد و شد: آمدن و رفتن، ایاب و ذهاب، مراوده، دید و بازدید، آمد و رفت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آسا
تصویر آسا
خمیازه، دهان دره، برای مثال چنان نمود به ما دوش ماه نو دیدار / چو ماه من که کند گاه خواب خوش آسا (بهرامی - شاعران بی دیوان - ۴۰۴)
زیب، زینت، زیور، آرایش، برای مثال به انواع نفایس خویشتن را / به سان نوعروسی کرده آسا (عسجدی - ۲۱)
وقار، ثبات، آهستگی، برای مثال سرو اگر با قد رعنای تو هم بالاستی / کی چنان مطبوع و خوش اندام و با آساستی (ابن یمین - لغت نامه - آسا)طرز، روش
مثل، مانند، شبیه، پسوند متصل به واژه به معنای نظیر مثلاً برق آسا، تگرگ آسا، شیرآسا، گرگ آسا
پسوند متصل به واژه به معنای آسایش دهنده مثلاً تن آسا، جان آسا، دل آسا، روان آسا، کم آسا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جسد
تصویر جسد
جسم انسان یا حیوان مرده، تن، بدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رسد
تصویر رسد
دسته، جوخه، حصه، بهره، قسمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حسد
تصویر حسد
حسد بردن، کنایه از مایۀ حسادت، حسد بردن مثلاً به مال و مقام کسی حسودی کردن و زوال آن را خواستن، حسادت
فرهنگ فارسی عمید
(مَ سِ)
جمع واژۀ مأسده. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آود
تصویر آود
کج، منحنی، معوج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسی
تصویر آسی
غمناک، حزین، اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
بدخواهی، بد خواستن، غیرت، برخواستن برای کسی، حسادت، حسودی، تنگ چشمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جسد
تصویر جسد
تن و بدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رسد
تصویر رسد
حصه و بهره، قسم، قسمت، بخش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسن
تصویر آسن
طعم بگردانیده، بگردیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسو
تصویر آسو
سوی وجانب
فرهنگ لغت هوشیار
آمدن ایاب: رفت و آمد مقابل رفت ذهاب، بازگشت، اقبال روی آوردن بخت خجستگی مقابل نیامد. یا آمد کار. خجستگی یمن میمنت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسه
تصویر آسه
زردی وپژمردگی بر انسان یا برگیاه افتد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسا
تصویر آسا
مخفف آسای، آسایش دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسم
تصویر آسم
تنگی نفس
فرهنگ لغت هوشیار
نرمه و آس کرده حبوب گردی که از کوبیدن یا آسیا کردن غلات بدست آید: آرد گندم آردجو آرد برنج. روز بیست و پنجم از هر ماه شمسی. صحیح (ارد) است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اسد
تصویر اسد
شیر درنده، شیر بیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسد
تصویر بسد
گلزار جایی که میوه خوشبوی بهم رسد بست. مرجان حجر شجری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسم
تصویر آسم
تن گدم، ربو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آسی
تصویر آسی
اندوه گسار، اندوه گین، پزشک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آند
تصویر آند
فراز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آسا
تصویر آسا
قانون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آسه
تصویر آسه
آکس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جسد
تصویر جسد
پیکر، مردار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حسد
تصویر حسد
رشک، رشک ورزی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آسن
تصویر آسن
بدبو، گندیده
فرهنگ واژه فارسی سره