مانند آزادمردان، آزادمانند، برای مثال زمانه پندی آزادوار داد مرا / زمانه چون نگری سربه سر همه پند است ی به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری / بسا کسا که به روز تو آرزومند است (رودکی - ۴۹۴) ، گشاده در هر دو آزادوار / میان کوی کندوری افکنده خوار (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۱) در موسیقی از الحان قدیم ایرانی، برای مثال این زند بر چنگ های سغدیان پالیزبان / وآن زند بر نای های لوریان آزادوار (منوچهری - ۳۶)
مانند آزادمردان، آزادمانند، برای مِثال زمانه پندی آزادوار داد مرا / زمانه چون نگری سربه سر همه پند است ی به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری / بسا کسا که به روز تو آرزومند است (رودکی - ۴۹۴) ، گشاده در هر دو آزادوار / میانْ کوی کَنْدوری افکنده خوار (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۱) در موسیقی از الحان قدیم ایرانی، برای مِثال این زند بر چنگ های سُغدیان پالیزبان / وآن زند بر نای های لوریان آزادوار (منوچهری - ۳۶)
آزادوار. قریۀ معروفی از قرای جوین از نواحی خراسان. (انساب سمعانی). و رجوع به آزادوار شود. یاقوت گوید من آنرا دیدم و آن قصبۀ خرّه جوین از اعمال نیشابور است و آن اولین خرّه است در راه مسافری که از ری آید و آباد و پرجمعیت و دارای سوق و مساجد است و در ظاهر آن خانی کبیر است که تاجری از اهل السبیل آنرا آباد کرده و جماعتی از علماء بدان منسوبند. (معجم البلدان). و رجوع بنخبه الدهر دمشقی ص 225 شود
آزادوار. قریۀ معروفی از قرای جوین از نواحی خراسان. (انساب سمعانی). و رجوع به آزادوار شود. یاقوت گوید من آنرا دیدم و آن قصبۀ خرّه جوین از اعمال نیشابور است و آن اولین خرّه است در راه مسافری که از ری آید و آباد و پرجمعیت و دارای سوق و مساجد است و در ظاهر آن خانی کبیر است که تاجری از اهل السبیل آنرا آباد کرده و جماعتی از علماء بدان منسوبند. (معجم البلدان). و رجوع بنخبه الدهر دمشقی ص 225 شود
با خوی و خصلت آزادان. چون آزادمردان: زمانه پندی آزادوار داد مرا زمانه را چو نکو بنگری همه پند است بروز نیک کسان گفت غم مخور زنهار بسا کسا که بروز تو آرزومند است. رودکی. گشاده در هر دو آزادوار میان کوی کندوری افکنده خوار. ابوشکور
با خوی و خصلت آزادان. چون آزادمردان: زمانه پندی آزادوار داد مرا زمانه را چو نکو بنگری همه پند است بروز نیک کسان گفت غم مخور زنهار بسا کسا که بروز تو آرزومند است. رودکی. گشاده درِ هر دو آزادوار میان ْ کوی کندوری افکنده خوار. ابوشکور
شهرکی است (از خراسان بنواحی اسفراین) اندر میان بیابان و بانعمت و بر راه گرگان. (حدودالعالم). و میوه خاصه انگور آن بخوبی مشهور است و یاقوت گوید شهری است در اول ناحیۀ جوین یا گویان از طرف قومس از توابع نیشابور - انتهی. ومدفن سیدحسن غزنوی شاعر بدانجاست و ابوموسی ابراهیم بن عبدالرحمن بن سهل آزادواری منسوب بدین قریه است
شهرکی است (از خراسان بنواحی اسفراین) اندر میان بیابان و بانعمت و بر راه گرگان. (حدودالعالم). و میوه خاصه انگور آن بخوبی مشهور است و یاقوت گوید شهری است در اول ناحیۀ جوین یا گویان از طرف قومس از توابع نیشابور - انتهی. ومدفن سیدحسن غزنوی شاعر بدانجاست و ابوموسی ابراهیم بن عبدالرحمن بن سهل آزادواری منسوب بدین قریه است