جدول جو
جدول جو

معنی آزادوار

آزادوار
با خوی آزادان، نوایی است در موسیقی قدیم
تصویری از آزادوار
تصویر آزادوار
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آزادوار

آزادوار

آزادوار
مانند آزادمردان، آزادمانند، برای مِثال زمانه پندی آزادوار داد مرا / زمانه چون نگری سربه سر همه پند است ی به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری / بسا کسا که به روز تو آرزومند است (رودکی - ۴۹۴) ، گشاده در هر دو آزادوار / میانْ کوی کَنْدوری افکنده خوار (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۱۰۱)
در موسیقی از الحان قدیم ایرانی، برای مِثال این زند بر چنگ های سُغدیان پالیزبان / وآن زند بر نای های لوریان آزادوار (منوچهری - ۳۶)
آزادوار
فرهنگ فارسی عمید

آزادوار

آزادوار
با خوی و خصلت آزادان. چون آزادمردان:
زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
بروز نیک کسان گفت غم مخور زنهار
بسا کسا که بروز تو آرزومند است.
رودکی.
گشاده درِ هر دو آزادوار
میان ْ کوی کندوری افکنده خوار.
ابوشکور
لغت نامه دهخدا

آزادوار

آزادوار
نام لحن و نوائی از موسیقی:
صلصل باغی بباغ اندر همی نالد بدرد
بلبل راغی براغ اندر همی نالد بزار
این زند بر چنگهای سغدیان پالیزبان
وآن زند بر نایهای لوریان آزادوار.
منوچهری.
دستانهای چنگش سبزه بهار باشد
نوروز کیقبادی وآزادوار باشد.
منوچهری
لغت نامه دهخدا

آزادوار

آزادوار
شهرکی است (از خراسان بنواحی اسفراین) اندر میان بیابان و بانعمت و بر راه گرگان. (حدودالعالم). و میوه خاصه انگور آن بخوبی مشهور است و یاقوت گوید شهری است در اول ناحیۀ جوین یا گویان از طرف قومس از توابع نیشابور - انتهی. ومدفن سیدحسن غزنوی شاعر بدانجاست و ابوموسی ابراهیم بن عبدالرحمن بن سهل آزادواری منسوب بدین قریه است
لغت نامه دهخدا

آزاد وار

آزاد وار
با خوی آزادان دارای خصلت آزاد مردان، نوایی است در موسیقی قدیم
آزاد وار
فرهنگ لغت هوشیار