آریستوکرات عضو طبقۀ اشراف، هواخواه و طرفدار اشراف، مربوط به طبقۀ اشراف ادامه... عضو طبقۀ اشراف، هواخواه و طرفدار اشراف، مربوط به طبقۀ اشراف تصویر آریستوکرات فرهنگ فارسی عمید
آریستوکرات ((تُ کِ)) طرفدار اشراف، عضو طبقه اشراف، آن که معتقد به حکومت آریستوکراسی است ادامه... طرفدار اشراف، عضو طبقه اشراف، آن که معتقد به حکومت آریستوکراسی است تصویر آریستوکرات فرهنگ فارسی معین
آریستوکرات بزرگوار، نژادخواه، نژاده ادامه... بزرگوار، نژادخواه، نژاده تصویر آریستوکرات فرهنگ واژه فارسی سره