جدول جو
جدول جو

معنی آرشی - جستجوی لغت در جدول جو

آرشی
مربوط به آرش، برای مثال به زیر پی آنکه هست آتشی / که سامیش گرز است و تیر آرشی (فردوسی۲ - ۱۵۳۵)
تصویری از آرشی
تصویر آرشی
فرهنگ فارسی عمید
آرشی
(رِ)
معنوی، مقابل لفظی. (برهان)
لغت نامه دهخدا
آرشی
(رَ)
منسوب به آرش پهلوان.
- تیر آرشی، تیری سخت دورپرتاب:
بزیر پی آن که هست آتشی
که سامیش گرز است و تیر آرشی.
فردوسی.
منسوب به آرش سرسلسلۀ سلاطین اشکانی:
دو فرزند او هم گرفتار شد
از او تخمۀ آرشی خوار شد.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
آرشی
معنوی منسوب به آرش پهلوان: تیر آرشی تیری سخت دور پرتاب، منسوب به آرش سلسله اشکانی: ازو تخمه آرشی خوار شد (فردوسی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آرشیو
تصویر آرشیو
جایی که اسناد ادارات دولتی یا بنگاه های ملی نگه داری می شود، مجموعۀ اوراق، اسناد و مدارک که آن ها را در جای مخصوص نگه دارند، بایگانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
به رنگ آتش، سرخ تیره
کنایه از بسیار خشمگین، تند
کنایه از سوزان
گل سرخ، گلی معطر با گلبرگ های سرخ و ساقه های ضخیم و برگ های بیضی که انواع مختلف دارد، گل سوری، چچک، گل آتشی، سوری، لکا، بوی رنگ، ورد، رز
پخته شده با آتش مثلاً سیب زمینی آتشی،
نوعی کهربای زرد رنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترشی
تصویر ترشی
نوعی چاشنی اشتهاآور و ترش مزه که از پروراندن انواع سبزی و میوه، از قبیل بادنجان، خیار، سیر، پیاز، موسیر و امثال آن ها در سرکه تهیه می کنند، از چهار طعم اصلی مانند طعم سرکه، کنایه از بدخلقی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آردی
تصویر آردی
آغشته به آرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آرشین
تصویر آرشین
واحد اندازه گیری طول در روسیه برابر با ۷۱ سانتی متر
فرهنگ فارسی عمید
چوب باریکی که در کنار آن چند رشته موی اسب کشیده شده قرار دارد و برای نواختن ویولون به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
کیفیت چیز ترش حموضت، کلیه مواد غذایی که مزه ترش دارند و مقداری از اسید های مختلف در ترکیبشان وجود دارد. ترشیها را بعنوان چاشنی غذا بکار میبرند، اسید، جمع ترشیها. ترشیجات
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به آتش: مانند آتش همچون آتش آتشین، برنگ آتش آتشفام آتشین، قسمی گل بعضی آن را سوری دانسته اند
فرهنگ لغت هوشیار
کلانرگ مامرگ سرخ رگی که در انسان از بطن چپ قلب خارج شود و آن تنه اصلی و عمومی سرخرگهای دیگر بدنست و بدو قسمت سینه یی و شکمی تقسیم گردد و خون روشن (اکسیژن دار) در آن جاریاست بزرگ سرخ رگ بدن ام الشرائین آورت آورطی ارطی. فرهنگستان این کلمه را در برابر انتخاب کرده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرشی
تصویر طرشی
پارسی تازی گشته ترشی (در لاروس هندی معرب آمده است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرشی
تصویر عرشی
منسوب به عرش، آسمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرشی
تصویر قرشی
ازدوده (قریش) منسوب به قریش از قبیله قریش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرای
تصویر آرای
در ترکیبات بجای (آراینده) آید: انجمنظرای بت آرای چمن آرای
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به آرد آلوده به آرد: حلوای آردی، قسمی شفتالوی خرد و کم آب هلو آرده
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی کمانه چوب باریکی که روی آن چند رشته چند رشته (غالبا از موی اسب) کشیده و برای نواختن آلات زهی (ویولون ویولونسل کنترباس و مانند آنها) بکار برند
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی بایگانی جایی که اسناد اوراق تصاویر پرونده ها صفحات موسیقی و مانند آن حفظ میشود بایگانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درشی
تصویر درشی
نوعی خیار باریک و دراز
فرهنگ لغت هوشیار
چاهی که در صحن سرای کنند برای رفع حوایج کودکان و گرد آمدن فاضل آب چاهک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرشین
تصویر آرشین
واحد مقیاس طول در روسیه برابر 71 سانتیمتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترشی
تصویر ترشی
((تُ))
کلیه مواد غذایی که مزه ترش دارند و مقداری از اسیدهای مختلف در ترکیبشان وجود دارد، ترشی ها را به عنوان چاشنی غذا به کار می برند
ترشی انداختن: کنایه از بلا استفاده و عاطل گذاشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آرشیو
تصویر آرشیو
بایگانی، جایی که اسناد، پرونده ها، اوراق و مانند آن حفظ شود
فرهنگ فارسی معین
((ش ِ))
چوب باریکی که روی آن چند رشته موی اسب کشیده و برای نواختن سازهای زهی مانند ویولون ویولونسل و کنترباس و... به کار می رود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبشی
تصویر آبشی
فاضلاب، چاهک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آرشه
تصویر آرشه
کمانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
آتش مزاج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرطی
تصویر آرطی
کلان رگ، مام رگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرشیو
تصویر آرشیو
بایگانی
فرهنگ واژه فارسی سره
بایگانی، پرونده، ضبط، مرکزاسناد
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
Fiery
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ترشی
تصویر ترشی
Sourness, Tartness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آتشی
تصویر آتشی
огненный
دیکشنری فارسی به روسی