- آردال
فراش، مامور اجرا
معنی آردال - جستجوی لغت در جدول جو
- آردال
امنیه مأمور اجرای قانون در زمان قاجاریه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پرگار، وسیله ای دو شاخه که بر یک سر آن مداد یا نوک مداد قرار دارد و برای کشیدن دایره و اندازه گیری خط های مستقیم استفاده می شود، پرگر، بردال، دوّاره، فرکال
پرگار، وسیله ای دو شاخه که بر یک سر آن مداد یا نوک مداد قرار دارد و برای کشیدن دایره و اندازه گیری خط های مستقیم استفاده می شود، پرگر، پردال، دوّاره، فرکال
(دِ)
لغت نامه دهخدا
فراشی که برای خواندن و احضار سپاهیان یا گناهکاران و یا مدعی علیهم فرستادندی.
- آردل بی چوب، کنایه از بول است آنگاه که تنگ گیرد کسی را
- آردل بی چوب، کنایه از بول است آنگاه که تنگ گیرد کسی را
نام دریاچۀ بزرگ مشهور بدریای آرال به آسیا در ترکستان غربی بوسعت 67 هزار کیلومترمربع، رود سیحون و جیحون بدان ریزد و این دریاچه بعلت خشکی هوای اطراف و ماسه و فرش که رودها با خود بدان آرند رو بکاهش دارد
غول بیابان، و این غول به صورت آدمی باشد پرموی با پایهای دراز و عقب ماندگان کاروان را بشب چون راهنمائی در پیش افتد و از راه بیرون برد به بیابان و آنان را هلاک کند و خونشان بیاشامد، این کلمه تنها در فرهنگ شعوری هست و این فرهنگ معتمد نیست
(دَ)
لغت نامه دهخدا
نام راهی است در بختیاری که تا مالمیر بسیارتنگ است و برای عبور صعب و قلعۀ چغاخور نزدیک 700 گز از آردل ارتفاع دارد. و اهل محل ّ اردل گویند
ترکی فرمانبر فراشی که ماء مور فرا خواندن و احضار سپاهیان یا متهمان و گناهکاران است اردل. یاآردل بی چوب. ادرار بول که عرصه را بر شخص تنگ کند
اشیا بزرگی که حمل و نقل آن ها با دشواری انجام پذیرد
فضولات و چیزهای که به اطراف مخرج دام و ستور چسبد، کنه و
لاشه مرده، مردنی
علفی هرز به نام: قیاق، نوعی آش قیاق، نوعی چسب که با آرد درست