جدول جو
جدول جو

معنی آرامی - جستجوی لغت در جدول جو

آرامی
مربوط به آرام مثلاً قوم آرامی، بنابر روایات، آرام پسر پنجم سام بن نوح بوده است، زبانی از خانوادۀ زبان های حامی - سامی که اکنون جمعی از مسیحیان سریانی در حوالی موصل به آن تکلم می کنند
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
فرهنگ فارسی عمید
آرامی
آرام، سکون، سکنه، قرار، راحت، استراحت، آسایش، سکونت، آهستگی، رفق، تأنی، مدارات، هون، (صراح)
لغت نامه دهخدا
آرامی
منسوب به آرام، فرزند پنجم سام،
- زبان آرامی، لهجه ای از زبان سامیان بدوی مشرق فرات،
- قوم آرامی، آرامیان
لغت نامه دهخدا
آرامی
نام تیره ای از سامیان، نام آرام فرزند سام فرزند نوح، نام زبانی است منسوب به آرام
فرهنگ لغت هوشیار
آرامی
قومی از قبایل سامی نژاد که نسبشان به «آرام» (ارم) پسر سام بن نوح می رسد. این قوم در قرن دوازده قبل از میلاد به سرزمین های سوریه و شمال بین النهرین حمله بردند و بر دمشق و حلب دست یافتند. زبان منسوب به این قوم را زبان آرامی گویند
فرهنگ فارسی معین
آرامی
هادئٌ
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به عربی
آرامی
Placidness
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
آرامی
sérénité
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
آرامی
serenidade
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
آرامی
سکون
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به اردو
آرامی
безмятежность
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به روسی
آرامی
Ruhe
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به آلمانی
آرامی
спокійність
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
آرامی
spokój
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به لهستانی
آرامی
শান্ততা
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به بنگالی
آرامی
serenità
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
آرامی
utulivu
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
آرامی
huzur
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
آرامی
잔잔함
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به کره ای
آرامی
穏やかさ
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به ژاپنی
آرامی
安宁
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به چینی
آرامی
शांति
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به هندی
آرامی
kedamaian
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
آرامی
ความสงบ
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به تایلندی
آرامی
sereniteit
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به هلندی
آرامی
serenidad
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
آرامی
רוֹגַע
تصویری از آرامی
تصویر آرامی
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرامی
تصویر گرامی
(پسرانه)
محترم، عزیز، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر جاماسپ وزیر گشتاسپ پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آرامش
تصویر آرامش
آسایش، آسودگی، فراغ، سکون، سکوت، کنایه از امنیت، مقابل جنگ، کنایه از صلح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرامی
تصویر گرامی
عزیز، مکرم، محترم، ارجمند
گرامی داشتن: عزیز داشتن، محترم داشتن
گرامی شدن: عزیز شدن، ارجمند شدن
گرامی شمردن: عزیز شمردن، محترم دانستن
گرامی کردن: عزیز کردن، ارجمند کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حرامی
تصویر حرامی
دزد راهزن منسوب به حرام حرامکار، دزد راهزن
فرهنگ لغت هوشیار
آرامیدن، فراغت راحت آسایش، طماء نینه سکینه، صلح آشتی، ایمنی امنیت، خواب اندک و سبک، سکون یاآرامش با جفت. آرامش مباشرت باوی هماغوش گردیدن با او. یاآرامش جان. یاآرامش جهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرامی
تصویر گرامی
مکرمه، محترم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرامش
تصویر آرامش
طمانینه، تسکین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرامه
تصویر آرامه
آنتراکت
فرهنگ واژه فارسی سره