افراختن، بالا بردن، روشن کردن آتش، شعله ور ساختن، برای مثال بگوی تا بفروزند و برفراز آنند / بدو بسوزان دی را صحیفۀ اعمال (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۴۰)
افراختن، بالا بردن، روشن کردن آتش، شعله ور ساختن، برای مِثال بگوی تا بفروزند و برفراز آنند / بدو بسوزان دی را صحیفۀ اعمال (منجیک - شاعران بی دیوان - ۲۴۰)
تراوانیدن: و آن را که همه تن و همه رگها پر ز خون باشد طبیعت اندر دفع خون همی کوشد تا بدان طریق که نزدیکتر و آسانتر باشد دفع کند، اما از رگ برون تراباند، یا رگی را بشکافد، یا بوجهی دیگر دفع کند چنانکه خون حیض و بواسیر و مانندآن. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). رجوع به تراوانیدن شود
تراوانیدن: و آن را که همه تن و همه رگها پر ز خون باشد طبیعت اندر دفع خون همی کوشد تا بدان طریق که نزدیکتر و آسانتر باشد دفع کند، اما از رگ برون تراباند، یا رگی را بشکافد، یا بوجهی دیگر دفع کند چنانکه خون حیض و بواسیر و مانندآن. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). رجوع به تراوانیدن شود
سلسله ای از حکمرانان هستند که از سال 654 تا 868 ه. ق. بر بخشی ازشهرهای آسیای صغیر از جمله لارندا، سیواس، قونیه، قرامان و ارمناک حکمروائی داشتند. قرامانیان از خاندان قرامان بن نوره سرسلسلۀ خاندان قرامانیان هستند. (معجم الانساب زامباور ص 236). خاندان قرامان دشمن قدیم و دیرین آل عثمان بوده اند. (از سعدی تا جامی ص 454)
سلسله ای از حکمرانان هستند که از سال 654 تا 868 هَ. ق. بر بخشی ازشهرهای آسیای صغیر از جمله لارندا، سیواس، قونیه، قرامان و ارمناک حکمروائی داشتند. قرامانیان از خاندان قرامان بن نوره سرسلسلۀ خاندان قرامانیان هستند. (معجم الانساب زامباور ص 236). خاندان قرامان دشمن قدیم و دیرین آل عثمان بوده اند. (از سعدی تا جامی ص 454)
فراختن آتش. (یادداشت بخط مؤلف) : بگوی تا بفروزند و برفرازانند بدو بسوزان دی را صحیفۀ اعمال. منجیک ترمذی. رجوع به فراختن و فراز شود، بالا بردن. رجوع به فرازیدن شود
فراختن آتش. (یادداشت بخط مؤلف) : بگوی تا بفروزند و برفرازانند بدو بسوزان دی را صحیفۀ اعمال. منجیک ترمذی. رجوع به فراختن و فراز شود، بالا بردن. رجوع به فرازیدن شود