جدول جو
جدول جو

معنی آذرماه - جستجوی لغت در جدول جو

آذرماه
(ذَ)
آذرمه. نام ماه نهم از ماههای شمسی. نوبت آفتاب در این ماه مر برج قوس را باشد. (نوروزنامه). و مطابق است با تشرین ثانی، آذرماه رومی یا سریانی مطابق است با فروردین ماه جلالی
لغت نامه دهخدا
آذرماه
ماه نهم سال شمسی
تصویری از آذرماه
تصویر آذرماه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آذرمهر
تصویر آذرمهر
(دخترانه و پسرانه)
محبت خورشید، مهربانی خورشید، مرکب از آذر+ مهر، نام یکی از موبدان ساسانی و همچنین یکی از هفت آتشکده بزرگ ایرانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذرداد
تصویر آذرداد
(پسرانه)
داده آتش، نام پدر آذرباد از خاندان کیانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذرمه
تصویر آذرمه
(دخترانه)
رئیس و بزرگ آتشها (آتشکده ها)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذرباد
تصویر آذرباد
(پسرانه)
آذرپناه، کسی که آتش نگهدار اوست، نام موبدی که بانی آذربایجان بوده است، نام یکی از شخصیتهای منظومه ویس و رامین، نام موبدی در زمان شاپور دوم پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مهرماه
تصویر مهرماه
(پسرانه)
مرکب از مهر (محبت و دوستی) + ماه، نام پسر ساسان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذرپاد
تصویر آذرپاد
(پسرانه)
صورت دیگر آذرباد، آذرپناه یا کسی که آتش نگهدار اوست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آذرتاش
تصویر آذرتاش
(پسرانه)
آذر (فارسی) + تاش (ترکی) دو تن که اجاق و بخت یکسانی دارند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گذرگاه
تصویر گذرگاه
جای گذشتن و عبور کردن، گذر، محل عبور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آگرمان
تصویر آگرمان
موافقت دولتی با آمدن سفیری از طرف دولت دیگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آذرگان
تصویر آذرگان
آذرجشن، جشنی که ایرانیان قدیم در روز آذر یعنی نهم از ماه آذر باستانی به مناسبت توافق نام ماه و روز برپا می کردند و به زیارت آتشکده می رفتند، آذرگان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آذرکده
تصویر آذرکده
در آیین زردشتی بنایی که آتش مقدس در آن نگه داری می شود و پرستشگاه زردشتیان است، آتشخانه، دیر مغان، آتشگاه، آتشکده
فرهنگ فارسی عمید
(ذَرْ)
اذریاس. صمغ سداب کوهی
لغت نامه دهخدا
(ذَ وَیْهْ)
نامی از نامهای ایرانی
لغت نامه دهخدا
(ذَرْ)
از آثاروان، پیشوا و دستور مزدایسنی
لغت نامه دهخدا
(ذَ مِ)
نام آتشکدۀ نخستین از هفت آتشکدۀ بزرگ ایرانیان. (از جهانگیری). و ظاهراً اصل آن آذر برزین مهر است: شب سوم باز چنین دید که آذرفرنبغ و آذرگشسب و آذر برزین مهر ب خانه ساسان فروزانند. (کارنامۀ اردشیر)
لغت نامه دهخدا
(ذَ)
امّتان آذرهوشنگ، و گویند آذرهوشنگ پیغمبر نخستین است که بعجم مبعوث شد
لغت نامه دهخدا
(خوَرْ / خُرْ)
ماه تابستان. (ناظم الاطباء) ، نام روز یازدهم از ماههای ایرانی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
حرم. (دهار)
لغت نامه دهخدا
چهارماه، کنایه از چهارنعل دست و پای اسب، (آنندراج) :
پرماه و پرستاره شود هر زمان زمین
زآن چار شش ستاره که در چارماه اوست،
(از آنندراج)،
- چارماه و چار شش ستاره، کنایه از چهار نعل دست و پای اسب که هر نعلی شش میخ دارد، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(ذَ کَ دَ / دِ)
آتشکده
لغت نامه دهخدا
(ذَ مَهْ)
آذرماه:
وآن پرّ نگارینش بر او بازنبندند
تا آذرمه بگذرد و آید آذار.
منوچهری.
دست آذرمه از کمان هوا
تیرها زد چو ناوک دلدوز.
ازرقی
لغت نامه دهخدا
تصویری از مهرماه
تصویر مهرماه
هفتمین ماه سال شمسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گذرگاه
تصویر گذرگاه
جای گذر و جای عبور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذرکده
تصویر آذرکده
آتشکده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنرمال
تصویر آنرمال
فرانسوی پاد سرشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آگرمان
تصویر آگرمان
پذیرش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذرمه
تصویر آذرمه
آذرماه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آذرکده
تصویر آذرکده
((~. کَ دِ))
آتشکده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آنرمال
تصویر آنرمال
((نُ))
نابهنجار، غیرعادی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آگرمان
تصویر آگرمان
((گْ رِ))
موافقت دولتی با سفارت شخصی از طرف دولت دیگر، پذیرش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گذرگاه
تصویر گذرگاه
معبر، جای گذر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آگرمان
تصویر آگرمان
پذیرش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گذرگاه
تصویر گذرگاه
معبر، معبر، مسیر
فرهنگ واژه فارسی سره