رنگین کمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، سدکیس، ترسه، قزح، تربیسه، ایرسا، آزفنداک، آفنداک، تربسه، شدکیس، سویسه، رخش، آلیسا، کلکم، نوشه، قوس و قزح، کرکم، سرکیس، اغلیسون، سرویسه، تویه، نوس، آژفنداک، تیراژی، درونه، سرگیس، نوسه، تیراژه، توبه برای مثال علم ابر و تندر بود کوس او / کمان آدینده شود ژاله تیر (رودکی - ۵۲۳)
رَنگین کَمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، سَدکیس، تُرسِه، قُزَح، تربیسِه، ایرسا، آزفَنداک، آفَنداک، تَربَسِه، شَدکیس، سَویسِه، رَخش، آلیسا، کَلکَم، نوشَه، قُوس و قَزَح، کَرکَم، سِرکیس، اِغلیسون، سَرویسِه، تویِه، نوس، آژفَنداک، تیراژی، دُرونِه، سَرگیس، نوسَه، تیراژِه، توبِه برای مِثال عَلَم ابر و تندر بُوَد کوس او / کمان آدینده شود ژاله تیر (رودکی - ۵۲۳)
قوس قزح: علم ابر و تندر بود کوس او کمان آدینده شود ژاله تیر. رودکی. و آن راکمان گردون، کمان بهن، کمان رستم، کمان شیطان، آفنداک، شدکیس، سرویسه، تیراژه، صدکیس، آزفنداک، ایرسا، طوق بهار، افنداک و درونه نیز خوانند و عامه آن را قالیچۀ فاطمه گویند
قوس قزح: عَلَم ابر و تندر بود کوس او کمان آدینده شود ژاله تیر. رودکی. و آن راکمان گردون، کمان بهن، کمان رستم، کمان شیطان، آفنداک، شدکیس، سرویسه، تیراژه، صدکیس، آزفنداک، ایرسا، طوق بهار، افنداک و درونه نیز خوانند و عامه آن را قالیچۀ فاطمه گویند
آدینده. قوس قزح. رجوع به آدینده شود، پس. (غیاث اللغات). و تکون للمفاجاهو لغیرها. (منتهی الارب). ناگاه. (غیاث اللغات) ، و قد تکون زائده نحو: حتی اذا اتوا علی وادی النمل (قرآن 18/27) ، ای حتی اتوا. (منتهی الارب)
آدینده. قوس قزح. رجوع به آدینده شود، پس. (غیاث اللغات). و تکون للمفاجاهو لغیرها. (منتهی الارب). ناگاه. (غیاث اللغات) ، و قد تکون زائده نحو: حتی اذا اتوا علی وادی النمل (قرآن 18/27) ، ای حتی اتوا. (منتهی الارب)