جدول جو
جدول جو

معنی آدینده

آدینده((یَ دِ))
رنگین کمان، قوس قزح، آژفنداک، ازفنداک، نوس، آزفنداک، نوسه، توبه، تربسه
تصویری از آدینده
تصویر آدینده
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آدینده

آدینده

آدینده
رَنگین کَمان، کمانی مرکب از هفت رنگ که از تجزیۀ نور خورشید در قطرات باران ایجاد می شود، سَدکیس، تُرسِه، قُزَح، تربیسِه، ایرسا، آزفَنداک، آفَنداک، تَربَسِه، شَدکیس، سَویسِه، رَخش، آلیسا، کَلکَم، نوشَه، قُوس و قَزَح، کَرکَم، سِرکیس، اِغلیسون، سَرویسِه، تویِه، نوس، آژفَنداک، تیراژی، دُرونِه، سَرگیس، نوسَه، تیراژِه، توبِه برای مِثال عَلَم ابر و تندر بُوَد کوس او / کمان آدینده شود ژاله تیر (رودکی - ۵۲۳)
آدینده
فرهنگ فارسی عمید

آدینده

آدینده
قوس قزح:
عَلَم ابر و تندر بود کوس او
کمان آدینده شود ژاله تیر.
رودکی.
و آن راکمان گردون، کمان بهن، کمان رستم، کمان شیطان، آفنداک، شدکیس، سرویسه، تیراژه، صدکیس، آزفنداک، ایرسا، طوق بهار، افنداک و درونه نیز خوانند و عامه آن را قالیچۀ فاطمه گویند
لغت نامه دهخدا

ادینده

ادینده
آدینده. قوس قزح. رجوع به آدینده شود، پس. (غیاث اللغات). و تکون للمفاجاهو لغیرها. (منتهی الارب). ناگاه. (غیاث اللغات) ، و قد تکون زائده نحو: حتی اذا اتوا علی وادی النمل (قرآن 18/27) ، ای حتی اتوا. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

آدینه

آدینه
روز جمعه، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند آدینه محمد
آدینه
فرهنگ نامهای ایرانی

آینده

آینده
آنکه آید آنچه آید، وارد، مستقبل آتی زمان پس از حال. یا آینده و رونده. وارد و صادر کسانی که وارد شوند و کسانی که خارج گردند
فرهنگ لغت هوشیار