جدول جو
جدول جو

معنی آخیسه - جستجوی لغت در جدول جو

آخیسه(سَ / سِ)
پیش آهنگ گلۀ گوسفند، سنگ میل که بر سر فرسنگها نهند نشانه را
لغت نامه دهخدا
آخیسه
آهنگ گله گوسفند
تصویری از آخیسه
تصویر آخیسه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ / سِ)
هر چیز بسته که بدشواری باز شود. به معنی خون بسته ومداد بسته و امثال آن نیز آمده است و آن را آنیسته نیز گویند. (برهان). دلمه. انبسته بر وزن سرگشته نیز نوشته اند و دو صورت از این سه بی شبهه مصحف است
لغت نامه دهخدا
(اَ سَ/ سِ)
تکه یا قوچی پیش آهنگ رمه. (فرهنگ شعوری). و این کلمه در جای دیگر دیده نشد
لغت نامه دهخدا
(مُ خَیْ یَ سَ)
شتران محبوس برای قربانی، شتران محبوس برای قسمت کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ سَ)
شیر گوسپند و بز یا شیر بز و شتر به هم آمیخته و همچنین شیر شیرین و ترش. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(یِ سَ)
تأنیث آیس. زنی که در مدت سال حیض نبیند. (تعریفات جرجانی). و در اصل، آئسه
لغت نامه دهخدا
(سَ)
تامور. خوابگاه شیر. بیشۀ شیر. (از منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). ج، خیس، درخت انبوه یا انبوه از قصب. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(خَ سَ / سِ)
بیل. کمچه. چمچه. خاک انداز. بیلچه. مقحاه. مسحاه. مجرفه. (یادداشت مؤلف) : چون مهد بساری رسید شاه ایوان و سرای بهشت آئین فرموده بود کرد و بهر جانب مرزها از رکنی و آملی وشاهی و حسامی و شرفی و علایی و بسطامی و دامغانی و استرآبادی بعیارهای مختلف انبارها فرو ریخته بود و مجرفه که در آن ولایت خیسه گویند زرین و سیمین در میان زرها زده از اول دهلیز و آستانه تا بموضع منزل عروس بر مهد زرافشان می کردند. (تاریخ طبرستان) ، لحاف یا جامۀ کلفت و درشت. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خی یَ)
میخ آخر. جای اسب بستن. ادرون. آنچه ستور را بدان بندند. آخر اسب. (نطنزی). میخ و گوشۀ دوال که اسب را در آخر بر وی بندند. (صراح اللغه). رسنی یا دوالی که هر دو طرف آن در دیوار یادر زمین نیک فروبرده باشند و میان هر دو حلقه مانندی بیرون باشد که چارپای بدان بندند. آری ّ. اخیه، توسعاً، اسطبل. ج، اواخی: عن النبی صلی اﷲعلیه وسلم انه قال مثل المؤمن کمثل الفرس فی آخیته یجول و یرجع الی آخیته و ان ّ المؤمن یسهو ثم یرجع الی الایمان. (از عوارف المعارف امام سهروردی) ، طناب خیمه، حرمت. عهد
لغت نامه دهخدا
تصویری از آخمسه
تصویر آخمسه
شرابی که از ذرت و جو یا برنج یا ارزن گیرند بوزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آخیه
تصویر آخیه
ستور بند میخ پیچ میخ آخور آبرو، زینهار، پیمان ستوربند میخ آخور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آیسه
تصویر آیسه
زنی که حیض نبیند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خیسه
تصویر خیسه
بیشه شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آیسه
تصویر آیسه
((یِ س ِ))
زنی که حیض نبیند
فرهنگ فارسی معین