جدول جو
جدول جو

معنی آجداد - جستجوی لغت در جدول جو

آجداد
نام محلی کنار راه آباده به شیراز میان ده بید و دیدگان، در 725700 گزی طهران
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آداد
تصویر آداد
(پسرانه)
مأخوذ از افسانه گیل گمش بابلی، خدای هوا، توفان و باران
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اجداد
تصویر اجداد
جدها، نیاکان، پدربزرگها، جمع واژۀ جد
فرهنگ فارسی عمید
غول بیابان، و این غول به صورت آدمی باشد پرموی با پایهای دراز و عقب ماندگان کاروان را بشب چون راهنمائی در پیش افتد و از راه بیرون برد به بیابان و آنان را هلاک کند و خونشان بیاشامد، این کلمه تنها در فرهنگ شعوری هست و این فرهنگ معتمد نیست
لغت نامه دهخدا
(اَ)
جمع واژۀ جدّ. نیاکان: سجستان بر سلطان قرار گرفت و نجوم فتنه ساقط شد و حال آن ولایت به امن و امان رسید و طمع احفاد و اجداد منقطع شد. (ترجمه تاریخ یمینی) ، بازداشت گردانیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
موضعی است. (منتهی الارب). چاهی است در نجد، در بلاد غطفان. (مراصد)
لغت نامه دهخدا
(شَ یِگَ)
نو کردن. (تاج المصادر) ، ناسپاسی کردن نعمت و کم شمردن آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ ادّ و ادّ و ادّه
لغت نامه دهخدا
تصویری از اجداد
تصویر اجداد
جد، نیاکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آجدان
تصویر آجدان
فرانسوی نماینده کارگزار، پاسبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جداد
تصویر جداد
پارسی تازی گشته کراد جامه های کهنه پاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجداد
تصویر اجداد
جمع جد، نیاکان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اجداد
تصویر اجداد
نیاکان
فرهنگ واژه فارسی سره
آباء، اسلاف، نیاکان
فرهنگ واژه مترادف متضاد
اجداد: زیان و ضررهای ناخواسته مضطرب: ممکن است که شانس خوبی در کارها داشته باشید - لوک اویتنهاو
فرهنگ جامع تعبیر خواب