جدول جو
جدول جو

معنی اجداد

اجداد
جدها، نیاکان، پدربزرگها، جمع واژۀ جد
تصویری از اجداد
تصویر اجداد
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اجداد

اجداد

اجداد
جَمعِ واژۀ جَدّ. نیاکان: سجستان بر سلطان قرار گرفت و نجوم فتنه ساقط شد و حال آن ولایت به امن و امان رسید و طمع احفاد و اجداد منقطع شد. (ترجمه تاریخ یمینی) ، بازداشت گردانیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

اجداد

اجداد
موضعی است. (منتهی الارب). چاهی است در نجد، در بلاد غطفان. (مراصد)
لغت نامه دهخدا

اجداد

اجداد
نو کردن. (تاج المصادر) ، ناسپاسی کردن نعمت و کم شمردن آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

اجداد

اجداد
اجداد: زیان و ضررهای ناخواسته مضطرب: ممکن است که شانس خوبی در کارها داشته باشید - لوک اویتنهاو
فرهنگ جامع تعبیر خواب