معنی اجداد - فرهنگ فارسی عمید
معنی اجداد
اجداد
جدها، نیاکان، پدربزرگها، جمع واژۀ جد
تصویر اجداد
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با اجداد
اجداد
اجداد
جَمعِ واژۀ جَدّ. نیاکان: سجستان بر سلطان قرار گرفت و نجوم فتنه ساقط شد و حال آن ولایت به امن و امان رسید و طمع احفاد و اجداد منقطع شد. (ترجمه تاریخ یمینی) ، بازداشت گردانیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
اجداد
اجداد
موضعی است. (منتهی الارب). چاهی است در نجد، در بلاد غطفان. (مراصد)
لغت نامه دهخدا
اجداد
اجداد
نو کردن. (تاج المصادر) ، ناسپاسی کردن نعمت و کم شمردن آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
اجداد
اجداد
اجداد: زیان و ضررهای ناخواسته مضطرب: ممکن است که شانس خوبی در کارها داشته باشید - لوک اویتنهاو
فرهنگ جامع تعبیر خواب
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.