جدول جو
جدول جو

معنی آتیلا - جستجوی لغت در جدول جو

آتیلا
(پسرانه)
نام پادشاه قبیله هون که امپراطوری روم شرقی را شکست داد 0
تصویری از آتیلا
تصویر آتیلا
فرهنگ نامهای ایرانی
آتیلا
پادشاه قبیلۀ هون که در 434 میلادی امپراطوری روم شرقی و غربی را مغلوب و بپرداخت خراج ملزم ساخت، وفات او در 453 میلادی بوده است
لغت نامه دهخدا
آتیلا
پادشاه قبیله هون
تصویری از آتیلا
تصویر آتیلا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آیلا
تصویر آیلا
(دخترانه)
هاله ماه، هاله دور ماه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تیلا
تصویر تیلا
رسن، چرخ رسن تابی
فرهنگ فارسی عمید
(تُ)
وی از 541 تا 552 میلادی پادشاه ’اوستروگوها’ ی ایتالیا بود و بدست ’نارسس’ سردار ژوستینین منهزم و کشته شد
لغت نامه دهخدا
(رُ تَ / تِ)
رتیل. رتیلاء. لغتی است در رتیلاء. (منتهی الارب). جانورکی زهردار که بفارسی دلمه گویند. (از ناظم الاطباء). حیوانیست مانندعنکبوت اما شکم وی بزرگ بود و رنگ او زرد بود و در نواحی یزد بسیار بود، و او را خایه گیر خوانند و بپارسی دله و بترکی بای، و از جملۀ گزندگان زهردار بود. (اختیارات بدیعی). غنده. (یواقیت العلوم). حکیم مؤمن گوید: بفارسی انگورک نامند، و آن حیوانیست شبیه به عنکبوت و دست و پای او کوتاه، و آن را اقسامی میباشد و از سموم قاتلۀ بارّه است و گزیدن او و خوردن عددی از آن قتال است و ضماد کوبیده آن بر موضع گزیده اش جذب و رفع سم می کند و اطهوریقس بستن زندۀ او را بربازوی صاحب تب دوری جهت رفع تب مجرب دانسته است و ذرور خشک او قاطع ثالیل است و گویند ملسوع او چون در ظرف طلا نظر کند رفع اذیت میشود. (از تحفۀ حکیم مؤمن ص 125). و رجوع به مفردات ابن بیطار و مخزن الادویه وتذکرۀ داود ضریر انطاکی شود، نباتی است که بیونانی فالنجین خوانند، نافع بود بگزندگی رتیلا و آن نبات را هم رتیلا خوانند. (اختیارات بدیعی). گیاهی که شکوفۀ آن بشکوفۀ سوسن ماند، گویند گزیدن رتیلا و عقرب را سود بخشد. (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
نام دیهی از اکراد بناحیۀ زوزان
لغت نامه دهخدا
چنبر رسن تابی را گویند، (فرهنگ جهانگیری) (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء) (فرهنگ رشیدی)، چنبر رسن، (شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
جعل منقش پرخط و خال. (برهان) (از ناظم الاطباء). ظاهراً محرف رتیلا. (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آتیله
تصویر آتیله
فرانسوی کارکد
فرهنگ لغت هوشیار
سوسندیس از گیاهان دلمک دلمه از جانوران جانوریست از شاخه بند پایان جزو رده عنکبوتیان که دارای شکمی نسبتا بزرگ است و اندامهایش بحد کافی رشد کرده و قوی است. این جانور با حرکت سریع نقل مکان میکند و معمولا بر روی شکارش - که حشرات هستند - میجهد. توضیح: بعضی دانشمندان معتقدند که رتیل در قاعد گیره های قیچی مانند جلو دهانش دارای غده ای سمی است و قادر به نیش زدن، است و بعقیده برخی دیگر وی نیش سمی ندارد دلمک دلمه گال، جانوریست از شاخه بند پایان جزو رده عنکبوتیان که دارای شکمی نسبتا بزرگ است و اندامهایش بحد کافی رشد کرده و قوی است. این جانور با حرکت سریع نقل مکان میکند و معمولا بر روی شکارش - که حشرات هستند - میجهد. توضیح: بعضی دانشمندان معتقدند که رتیل در قاعد گیره های قیچی مانند جلو دهانش دارای غده ای سمی است و قادر به نیش زدن، است و بعقیده برخی دیگر وی نیش سمی ندارد دلمک دلمه گال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیلا
تصویر تیلا
پر خط و خال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیلا
تصویر تیلا
چرخ رسن تابی
فرهنگ فارسی معین
چنگک، چوبی بلند که نوک آن مانند عدد هشت است و برای چیدن
فرهنگ گویش مازندرانی