جای نهفتن، محل پنهان شدن، خلوتگاه، مستراح، برای مثال نه همی بازشناسند عبیر از سرگین / نه گلستان بشناسند ز آبشتنگاه (قریع الدهر - شاعران بی دیوان - ۳۳۳)
جای نهفتن، محل پنهان شدن، خلوتگاه، مستراح، برای مِثال نه همی بازشناسند عبیر از سرگین / نه گلستان بشناسند ز آبشتنگاه (قریع الدهر - شاعران بی دیوان - ۳۳۳)
هنگام چاشت. زمان چاشت. وقت چاشت. چاشتگاه. چاشتگاهان. چاشتگاهی: با سماع چنگ باش از چاشتگه تا آنزمانک بر فلک پیدا شود پروین چو سیمین شفترنگ. عسجدی. چرخ از سموم گرمگه زاده وبا هر چاشتگه دفع وبا را جام شه یاقوت کردارآمده. خاقانی. صبحدم رانده ز منزل تشنگان ناشتا چاشتگه هم مقصد و هم چشمه هم خوان دیده اند. خاقانی
هنگام چاشت. زمان چاشت. وقت چاشت. چاشتگاه. چاشتگاهان. چاشتگاهی: با سماع چنگ باش از چاشتگه تا آنزمانک بر فلک پیدا شود پروین چو سیمین شفترنگ. عسجدی. چرخ از سموم گرمگه زاده وبا هر چاشتگه دفع وبا را جام شه یاقوت کردارآمده. خاقانی. صبحدم رانده ز منزل تشنگان ناشتا چاشتگه هم مقصد و هم چشمه هم خوان دیده اند. خاقانی
ویژگی شیوه ای که در آن سعی می شود اشیا به صورت غیرواقعی اما به نوعی بیان کننده عواطف هنرمند باشد، ویژگی هر اثر هنری که متکی به حالات ذاتی و درونی است نه نمودهای ظاهری، انتزاعی
ویژگی شیوه ای که در آن سعی می شود اشیا به صورت غیرواقعی اما به نوعی بیان کننده عواطف هنرمند باشد، ویژگی هر اثر هنری که متکی به حالات ذاتی و درونی است نه نمودهای ظاهری، انتزاعی