جدول جو
جدول جو

معنی آبریس - جستجوی لغت در جدول جو

آبریس
مرکّب از: آب + ریس، ریشه کلمه ارز و رز به معنی برنج، آشام، آشاب، آب چلو
لغت نامه دهخدا
آبریس
آشام، آشاب، آب چلو
تصویری از آبریس
تصویر آبریس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آریس
تصویر آریس
(پسرانه)
برزگر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آبدیس
تصویر آبدیس
(دخترانه)
مانند آب زلال و شفاف
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آیریس
تصویر آیریس
آیریس (Iris) در سینما به تکنیکی اشاره دارد که در آن یک دایره باز یا بسته می شود تا بخش خاصی از تصویر را نشان دهد یا مخفی کند. این تکنیک در دوران فیلم های صامت بسیار محبوب بود و امروزه هم گاهی برای ایجاد جلوه های خاص بصری و تمرکز بر جزئیات مورد استفاده قرار می گیرد. این نام از دیافراگم های آیریس که در لنزهای دوربین های ابتدایی استفاده می شد، گرفته شده است.
کاربردهای آیریس در سینما:
1. انتقال صحنه ها:
- از آیریس برای انتقال نرم بین صحنه ها استفاده می شود. آیریس باز می تواند یک صحنه را به تدریج آشکار کند و آیریس بسته می تواند به آرامی صحنه را خاتمه دهد.
2. تمرکز بر جزئیات:
- این تکنیک برای جلب توجه مخاطب به یک بخش خاص از تصویر، مانند چهره شخصیت یا یک شیء مهم، مورد استفاده قرار می گیرد.
3. ایجاد حالت نوستالژیک:
- استفاده از آیریس می تواند حس و حال فیلم های قدیمی و صامت را به فیلم های مدرن بیافزاید و به ایجاد یک فضای نوستالژیک کمک کند.
4. افزایش تنش و درام:
- با استفاده از آیریس می توان لحظات حساس و پرتنش را برجسته کرد، مانند یک نگاه خاص بین شخصیت ها یا یک لحظه کلیدی در داستان.
انواع آیریس:
1. آیریس باز (Iris In):
- تصویر به تدریج از یک نقطه کوچک به یک صحنه کامل باز می شود. این نوع آیریس معمولاً در آغاز صحنه ها برای معرفی تدریجی فضا استفاده می شود.
2. آیریس بسته (Iris Out):
- تصویر به تدریج از یک صحنه کامل به یک نقطه کوچک بسته می شود. این نوع آیریس معمولاً برای خاتمه صحنه ها و ایجاد حس پایان یافتن استفاده می شود.
مثال های معروف از استفاده آیریس:
1. `ولگرد` (The Tramp) - چارلی چاپلین:
- چارلی چاپلین در فیلم های صامت خود به طور مکرر از تکنیک آیریس برای برجسته کردن جزئیات استفاده می کرد.
2. `ستاره ای متولد شده است` (A Star is Born) - 1954:
- این فیلم از آیریس برای انتقال نرم بین صحنه ها و ایجاد تمرکز بر شخصیت ها استفاده می کند.
3. `آواتار` (Avatar) - 2009:
- جیمز کامرون در این فیلم از تکنیک های مختلف از جمله آیریس برای تقویت جلوه های بصری و ایجاد حس سینمای کلاسیک استفاده کرده است.
نتیجه گیری
آیریس یکی از تکنیک های کلاسیک سینماست که با وجود قدیمی بودن، هنوز هم در فیلم سازی مدرن برای ایجاد جلوه های خاص بصری، تمرکز بر جزئیات، و انتقال حس نوستالژیک استفاده می شود. استفاده هوشمندانه از آیریس می تواند به تقویت روایت داستان و تأثیر بصری فیلم کمک کند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از آبریز
تصویر آبریز
جای ریختن آب، در علم جغرافیا جایی از رودخانه که آب از کوه یا نهر وارد آن می شود، چاهی که آب های گندیده یا آب حمام و مطبخ در آن ریخته شود، مستراح، ظرف شراب
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تِ)
نرم و آسان کردن زمین را. (از قطر المحیط). نرم کردن زمین را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
حاذق متبصر. (از معجم متن اللغه) (المنجد). زیرک شناسا به چیزی
لغت نامه دهخدا
نام محلی کنار راه خاش به چاه ملک میان سامسور و چاه ملک به مسافت 192600 گز از خاش
لغت نامه دهخدا
دلو، دول:
دوستی زآبریز چرخ ببر
زآنکه آن گه تهی بود گه پر،
سنائی،
، مبرز، متوضا، مبال:
شعر تو باید به آبریز درانداخت
گر بود از مشک تر نبشته به ابریز،
سوزنی،
ببهانۀ آبریز بیرون آمد و کاردی کوچک از خدمتکاران خویش بستد، (تاریخ طبرستان)،
میان بسته یکسر برای گریز
نه مطبخ بجا ماند و نه آبریز،
زجاجی،
، چاه، چاه گنداب، بالوعه، بلوعه، گوی که در آن آبهای مستعمل چون آب ریختۀ حمام و آب مطبخ گرد آید، و در بعض فرهنگها به آبریز معنی مزبله نیز داده اند، ظرفی لوله و دسته دار که بدان وضو و طهارت کنند و معرب آن ابریق است، سرازیریها که آب آن به رودی رسد، (فرهنگستان زمین شناسی)
لغت نامه دهخدا
(سْ / سِ / سُ)
میدان:
نشانه نهادند در آسریس
سیاوش نکرد ایچ با کس مکیس.
فردوسی.
، رزمگاه. و اسپریس و اسفریس و اسپرس را نیز به معنی میدان گفته و همین بیت را مثال آورده اند. ظاهراً اسپریس و اسفریس درست باشد و آسریس مصحف است
لغت نامه دهخدا
(بِ)
دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل. سکنۀ آن 777 تن. آب آن از چشمه و چاه و محصول آن غلات و حبوب است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تبریس
تصویر تبریس
نرم کردن زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسریس
تصویر آسریس
میدان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبریز
تصویر آبریز
دلو، جای ریختن آب، جایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبسیس
تصویر آبسیس
فرانسوی خفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آبریز
تصویر آبریز
فاضلاب، مستراح، آفتابه، دلو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آبریز
تصویر آبریز
ابریق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آبری
تصویر آبری
اکونومی
فرهنگ واژه فارسی سره
آبشخور دام، کنار آب، کنایه: از توالت
فرهنگ گویش مازندرانی