معنی דמי - جستجوی لغت در جدول جو
דמי
خونین
ادامه...
خونین
دیکشنری عبری به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
אפידמיולוג
وبا شناس، اپیدمیولوژیست
ادامه...
وَبا شِناس، اِپیدِمیُولُوژیست
دیکشنری عبری به فارسی
בצורה ניתנת לדמיון
به طور قابل تصوّر، قابل تصوّر
ادامه...
بِه طُورِ قابِلِ تَصَوُّر، قابِلِ تَصَوُّر
دیکشنری عبری به فارسی
קודמים
پیشینه، پلیمریزاسیون
ادامه...
پیشینِه، پُلیمِریزاسیون
دیکشنری عبری به فارسی
רקע קדמי
پیش زمینه
ادامه...
پیشِ زَمینِه
دیکشنری عبری به فارسی
יכולת דמיון
قابلیّت تصوّر، تخیّل
ادامه...
قابِلیَّتِ تَصَوُّر، تَخَیُّل
دیکشنری عبری به فارسی
יצירת דמיון
تخیّل سازی، ایجاد یک تخیّل
ادامه...
تَخَیُّل سازی، ایجاد یِک تَخَیُّل
دیکشنری عبری به فارسی
לדמיין
تصوّر کردن، تصوّر کنید
ادامه...
تَصَوُّر کَردَن، تَصَوُّر کُنید
دیکشنری عبری به فارسی
לא אקדמי
غیردانشگاهی، آکادمیک نیست
ادامه...
غِیرِدانِشگاهی، آکادِمیک نیست
دیکشنری عبری به فارسی
בצורה אקדמית
به طور علمی، به صورت آکادمیک
ادامه...
بِه طُورِ عِلمی، بِه صورَتِ آکادِمیک
دیکشنری عبری به فارسی
באופן שלא ניתן לדמיין
غیرقابل تصور، به شکلی غیر قابل تصوّر
ادامه...
غیرقابل تصور، بِه شِکلی غِیرِ قابِلِ تَصَوُّر
دیکشنری عبری به فارسی
חסר דמיון
غیر خلّاق، بی خیال
ادامه...
غِیرِ خَلّاق، بی خَیال
دیکشنری عبری به فارسی
אנדמי
بومی
ادامه...
بومی
دیکشنری عبری به فارسی
אקדמי
آکادمیک، دانشگاهی، علمی
ادامه...
آکادِمیک، دانِشگاهی، عِلمی
دیکشنری عبری به فارسی
קדמי
جلوی، جلو
ادامه...
جِلویِ، جِلو
دیکشنری عبری به فارسی
באופן אנדמי
به طور بومی، به صورت بومی
ادامه...
بِه طُورِ بومی، بِه صورَتِ بومی
دیکشنری عبری به فارسی
באופן אפידמיולוגי
به طور اپیدمی، از نظر اپیدمیولوژیک
ادامه...
بِه طُورِ اِپیدِمی، اَز نَظَرِ اِپیدمیُولُوژیک
دیکشنری عبری به فارسی
באופן אקדמי
از نظر علمی، از نظر آکادمیک، به طور دانشگاهی
ادامه...
اَز نَظَرِ عِلمی، اَز نَظَرِ آکادِمیک، بِه طُورِ دانِشگاهی
دیکشنری عبری به فارسی
באופן חסר דמיון
بدون تخیّل
ادامه...
بِدونِ تَخَیُّل
دیکشنری عبری به فارسی
באופן דמיון
به طور قابل تصوّر، به صورت تخیّلی
ادامه...
بِه طُورِ قابِلِ تَصَوُّر، بِه صورَتِ تَخَیُّلی
دیکشنری عبری به فارسی
באופן דמיוני
به طور خیالی، به صورت تخیّلی
ادامه...
بِه طُورِ خَیالی، بِه صورَتِ تَخَیُّلی
دیکشنری عبری به فارسی
דמיון
شباهت، تخیّل، خیالات، داستان، توهّم
ادامه...
شَباهَت، تَخَیُّل، خَیالات، داستان، تَوَهُّم
دیکشنری عبری به فارسی
דמיוני
تخیّلی، خیالی
ادامه...
تَخَیُّلی، خَیالی
دیکشنری عبری به فارسی
דמיליטריזציה
غیرنظامی سازی، غیرنظامی شدن
ادامه...
غِیرِنِظَامی سازی، غِیرِنِظَامی شُدَن
دیکشنری عبری به فارسی
דתי
مذهبی
ادامه...
مَذهَبی
دیکشنری عبری به فارسی
שמי
نامی، سامی
ادامه...
نامی، سامی
دیکشنری عبری به فارسی
ימי
مربوط به دریا، دریایی
ادامه...
مَربوط بِه دَریا، دَریایی
دیکشنری عبری به فارسی
בצורה דמיונית
به طور خیالی، به صورت تخیّلی، به طور ساختگی
ادامه...
بِه طُورِ خَیالی، بِه صورَتِ تَخَیُّلی، بِه طُورِ ساختِگی
دیکشنری عبری به فارسی