معنی לדמיין
לדמיין
تصوّر کردن، تصوّر کنید
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با לדמיין
למיין
למיין
طَبَقِه بَندی کَردَن، مُرَتَّب کَردَن، رُتبِه بَندی کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی
לאפיין
לאפיין
ویژِگی دادَن، بَرایِ شَخصیَّت پَردازی
دیکشنری عبری به فارسی
לראיין
לראיין
مُصاحِبِه کَردَن، بَرایِ مُصاحِبِه
دیکشنری عبری به فارسی
דמיון
דמיון
شَباهَت، تَخَیُّل، خَیالات، داستان، تَوَهُّم
دیکشنری عبری به فارسی
לציין
לציין
نِشانِه گُذاری کَردَن، بَیان کُند، مُشَخَّص کَردَن
دیکشنری عبری به فارسی