معنی דליק - جستجوی لغت در جدول جو
דליק
قابل سوختن، قابل اشتعال
ادامه...
قابِلِ سوختَن، قابِلِ اِشتِعال
دیکشنری عبری به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
דקיק
نازک، سست
ادامه...
نَازُک، سُست
دیکشنری عبری به فارسی
דביק
چسبناک، چسبنده، با احساس چسبناکی، چسبان
ادامه...
چَسبناک، چَسبَندِه، با اِحساسِ چَسبناکی، چَسبان
دیکشنری عبری به فارسی
דליקות
قابلیّت اشتعال، اشتعال پذیری
ادامه...
قابِلیَّتِ اِشتِعال، اِشتِعال پَذیری
دیکشنری عبری به فارسی
להדליק מחדש
احیاء کردن، دوباره روشن کن
ادامه...
اِحیاء کَردَن، دُوبارِه رُوشَن کُن
دیکشنری عبری به فارسی
להדליק
اشتعال کردن، نور
ادامه...
اِشتِعال کَردَن، نور
دیکشنری عبری به فارسی
בצורה דליקה
به طور قابل اشتعال، به روشی قابل اشتعال
ادامه...
بِه طُورِ قابِلِ اِشتِعال، بِه رَوِشی قابِلِ اِشتِعال
دیکشنری عبری به فارسی