معنی דקיק
דקיק
نازک، سست
دیکشنری عبری به فارسی
واژههای مرتبط با דקיק
דליק
דליק
قابِلِ سوختَن، قابِلِ اِشتِعال
دیکشنری عبری به فارسی
דביק
דביק
چَسبناک، چَسبَندِه، با اِحساسِ چَسبناکی، چَسبان
دیکشنری عبری به فارسی