яскраво با درخشندگی، از نزدیک، به طور درخشان، به صورت ملودراماتیک، روشن، به طور فلاش، فئودالی، قرمز داغ، به طور زننده، کور کردن، پر جنب و جوش، تند، به طور واضح، عملگرایانه ادامه... با دِرَخشَندِگی، اَز نَزدیک، بِه طُورِ دِرَخشان، بِه صورَتِ مِلُودِراماتیک، رُوشَن، بِه طُورِ فِلاش، فِئودالی، قِرمِز داغ، بِه طُورِ زَنَندِه، کور کَردَن، پُر جُنب و جوش، تُند، بِه طُورِ واضِح، عَمَلگِرایانِه دیکشنری اوکراینی به فارسی