معنی тасовать - جستجوی لغت در جدول جو
тасовать
جا به جا کردن، رد کردن
ادامه...
جا بِه جا کَردَن، رَد کَردَن
دیکشنری روسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
баловать
نگهداری کردن کودک، متصدّی، لوس کردن، مجلّل، عشق ورزیدن، معاشقه
ادامه...
نِگَهداری کَردَن کودک، مُتِصَدِّی، لوس کَردَن، مُجَلَّل، عِشق وَرزیدَن، مُعاشِقِه
دیکشنری روسی به فارسی
атаковать
حمله کردن، حمله کند
ادامه...
حَمله کَردَن، حَملِه کُنَد
دیکشنری روسی به فارسی
тасувати
جا به جا کردن، رد کردن
ادامه...
جا بِه جا کَردَن، رَد کَردَن
دیکشنری اوکراینی به فارسی
даровать
بخشیدن، برکت دادن
ادامه...
بَخشیدَن، بَرَکَت دادَن
دیکشنری روسی به فارسی
паковать
بسته بندی کردن، بسته، در کیسه گذاشتن، در نهم، مقیّد کردن
ادامه...
بَستِه بَندی کَردَن، بَستِه، دَر کیسِه گُذاشتَن، دَر نُهُم، مُقَیَّد کَردَن
دیکشنری روسی به فارسی
тосковать
افسرده بودن، افسرده، آرزو کردن، جاه طلب، گرفتار شدن، گیج کردن
ادامه...
اَفسُردِه بودَن، اَفسُردِه، آرِزو کَردَن، جاه طَلَب، گِرِفتار شُدَن، گیج کَردَن
دیکشنری روسی به فارسی
рисовать
کشیدن، بکشید
ادامه...
کِشیدَن، بِکِشید
دیکشنری روسی به فارسی