معنی паковать паковать بسته بندی کردن، بسته، در کیسه گذاشتن، در نهم، مقیّد کردن دیکشنری روسی به فارسی
баловать баловать نِگَهداری کَردَن کودک، مُتِصَدِّی، لوس کَردَن، مُجَلَّل، عِشق وَرزیدَن، مُعاشِقِه دیکشنری روسی به فارسی
пакувати пакувати بَستِه بَندی کَردَن، بَستِه، جَعبِه کَردَن، فَریبکار، مُقَیَّد کَردَن دیکشنری اوکراینی به فارسی