запутанный پوشیده، پوشش داده شده، در هم پیچیده، در هم تنیده، پیچیده، دشوار است، آشفته، عصبی، گیج، گیج کردن ادامه... پوشیدِه، پوشِش دادِه شُدِه، دَر هَم پیچیدِه، دَر هَم تَنیدِه، پیچیدِه، دُشوار اَست، آشُفتِه، عَصَبی، گیج، گیج کَردَن دیکشنری روسی به فارسی