جدول جو
جدول جو

معنی życzyć - جستجوی لغت در جدول جو

życzyć
آرزو کردن، خانم
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

قرض گرفتن، اجتناب ناپذیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
جرعه ای نوشیدن، جرم
دیکشنری لهستانی به فارسی
غرّش کردن، رعد و برق، غرّیدن، غرغر کردن، فریاد کشیدن، گریه کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
درمان کردن، برای درمان، درمانگر
دیکشنری لهستانی به فارسی
بسته شدن، بشردوستانه، پیوند دادن، پسر عموی، ادغام کردن، تحکیم، خوٰاهد شد، اتّصال دادن، رابط، ترکیب کردن، سنتز کنند، سرودن، متّحد شدن، متابولیک، ربط کردن، نشان دادن لطف، همراه بودن، همراه، اتّحاد دادن، یکپارچه کننده
دیکشنری لهستانی به فارسی
خسته کردن، خسته کننده
دیکشنری لهستانی به فارسی
شمارش کردن، شماره، حساب کردن، غیر قابل پیش بینی
دیکشنری لهستانی به فارسی
خیس کردن، مرطوب
دیکشنری لهستانی به فارسی
هیس کردن، هیستریک
دیکشنری لهستانی به فارسی
آموزش دادن، آموزش دهید، قطار
دیکشنری لهستانی به فارسی