معنی żujący - جستجوی لغت در جدول جو
żujący
جویدنی، جهت
ادامه...
جَویدَنی، جَهَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
żyjący
زنده
ادامه...
زَنَدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
psujący
فاسدکننده، خراب کردن، فاش کردن
ادامه...
فاسِدکُنَندِه، خَراب کَردَن، فاش کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
trujący
سمّی
ادامه...
سَمّی
دیکشنری لهستانی به فارسی
żenujący
شرم آور
ادامه...
شَرم آوَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
nużący
خسته کننده
ادامه...
خَستِه کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
nucący
زمزمه کننده، در یک زمزمه
ادامه...
زِمزِمِه کُنَندِه، دَر یِک زِمزِمِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
kojący
آرام بخش، خزش، آرامش بخش
ادامه...
آرام بَخش، خَزِش، آرامِش بَخش
دیکشنری لهستانی به فارسی
żrący
زهرآگین، تحریک پذیر، سوزاننده، نیش زدن
ادامه...
زَهرآگین، تَحریک پَذیر، سوزانَندِه، نِیش زَدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
angażujący
جذّاب
ادامه...
جَذّاب
دیکشنری لهستانی به فارسی
dużo podróżujący
با تجربه، با تحسین
ادامه...
با تَجرُبِه، با تَحسِین
دیکشنری لهستانی به فارسی