معنی psujący
psujący
فاسدکننده، خراب کردن، فاش کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واژههای مرتبط با psujący
pulsujący
pulsujący
تَپَندِه، ضَرَبان دار
دیکشنری لهستانی به فارسی
trujący
trujący
سَمّی
دیکشنری لهستانی به فارسی
musujący
musujący
فَوَرانی، قابِلِ فَهم بودَن، پُرجوش، مُشتاق
دیکشنری لهستانی به فارسی
parujący
parujący
بُخارآلود، بُخار، دودکَردِه، بُخور
دیکشنری لهستانی به فارسی
panujący
panujący
حاکِم
دیکشنری لهستانی به فارسی
żujący
żujący
جَویدَنی، جَهَت
دیکشنری لهستانی به فارسی