معنی żeglować - جستجوی لغت در جدول جو
żeglować
قایق رانی کردن، قبل از
ادامه...
قایِق رانی کَردَن، قَبل اَز
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
regulować
تنظیم کردن، مجموعه
ادامه...
تَنظِیم کَردَن، مَجموعِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
żeglowny
قابل کشتیرانی، قابل مقایسه
ادامه...
قابِل کِشتیرانی، قابِلِ مُقایِسِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
żonglować
قلع و قمع کردن، عضلانی
ادامه...
قَلع و قَمع کَردَن، عَضُلانی
دیکشنری لهستانی به فارسی
celować
هدف قرار دادن، هدف، هدف گذاری کردن، هدفمند
ادامه...
هَدَف قَرار دادَن، هَدَف، هَدَف گُذاری کَردَن، هَدَفمَند
دیکشنری لهستانی به فارسی