جدول جو
جدول جو

معنی średni - جستجوی لغت در جدول جو

średni
متوسّط
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

مشاور املاک، مشاوره
دیکشنری لهستانی به فارسی
بی پرده، باز بودن، رک و راست، رکود، مستقیم، مستقیم بودن
دیکشنری لهستانی به فارسی
به صراحت، اجتماعی، به طور صریح، صریح، مستقیم، به طور مستقیم، مستقیماً، مستلزم
دیکشنری لهستانی به فارسی
فوریّت، فوق العاده، مستقیم بودن، واجد شرایط بودن
دیکشنری لهستانی به فارسی
واسطگی، واسطه
دیکشنری لهستانی به فارسی
واسطه گری کردن، به وضوح
دیکشنری لهستانی به فارسی
دلّال، دلقک زدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
به طور غیرمستقیم، به صورت مماس، غیرمستقیم، غیر اختصاصی، به طور ضمنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
غیر مستقیم، غیر شرکت کننده، میانه، وسط
دیکشنری لهستانی به فارسی
میانگین گرفتن، چکّش در میخ
دیکشنری لهستانی به فارسی
دورویی، ریاکاری
دیکشنری لهستانی به فارسی
کمی نپخته، نادر
دیکشنری لهستانی به فارسی
قرون وسطایی شناس، قطبیت
دیکشنری لهستانی به فارسی
مد روز، روند
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
جلوی، کسری
دیکشنری لهستانی به فارسی
طبقه متوسّط، طبل نواز
دیکشنری لهستانی به فارسی