معنی bezpośredni bezpośredni بی پرده، باز بودن، رک و راست، رکود، مستقیم، مستقیم بودن بی پَردِه، باز بودَن، رُک و راست، رُکود، مُستَقیم، مُستَقیم بودَن دیکشنری لهستانی به فارسی