معنی œuvrer - جستجوی لغت در جدول جو
œuvrer
زحمت دادن، کار کردن
ادامه...
زَحمَت دادَن، کار کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
livrer
تحویل دادن، تحویل دهید
ادامه...
تَحویل دادَن، تَحویل دَهید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sevrer
از شیر دور کردن، از شیر گرفتن
ادامه...
اَز شیر دور کَردَن، اَز شیر گِرِفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
querer
اراده داشتن، خوٰاستن
ادامه...
اِرادِه داشتَن، خوٰاستَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ouvrir
باز کردن
ادامه...
باز کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
querer
اراده داشتن، خوٰاستن
ادامه...
اِرادِه داشتَن، خوٰاستَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
jurer
قسم خوردن، قسم بخور
ادامه...
قَسَم خُوردَن، قَسَم بُخُور
دیکشنری فرانسوی به فارسی
durer
آخرین بودن، آخرین
ادامه...
آخَرین بودَن، آخَرین
دیکشنری فرانسوی به فارسی
manœuvrer
مانور دادن، مانور
ادامه...
مانُور دادَن، مانُور
دیکشنری فرانسوی به فارسی