znośny به طور قابل تحمّل، غیر قابل تصوّر، قابل زندگی، قابل تحمّل ادامه... بِه طُورِ قابِلِ تَحَمُّل، غِیرِ قابِلِ تَصَوُّر، قابِلِ زِندِگی، قابِلِ تَحَمُّل دیکشنری لهستانی به فارسی