معنی zawadi - جستجوی لغت در جدول جو
zawadi
وقف، هدیه، جایزه
ادامه...
وَقف، هَدیه، جایِزِه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
zasada
قانون، قانون اساسی
ادامه...
قانون، قانونِ اَساسی
دیکشنری لهستانی به فارسی
lawaai
سر و صدا
ادامه...
سَر و صِدا
دیکشنری هلندی به فارسی
zamani
قدیمی، در گذشته، منسوخ
ادامه...
قَدیمی، دَر گُذَشتِه، مَنسوخ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
za jadi
سنّتی
ادامه...
سُنَّتی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
abadi
پایدار، ابدی، بی سن، جاویدان، همیشگی، بی زمان
ادامه...
پایدار، اَبَدی، بی سِن، جاویدان، هَمیشِگی، بی زَمان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
zawód
حرفه، حرفه ای
ادامه...
حِرفِه، حِرفِه ای
دیکشنری لهستانی به فارسی
zaidi
بیشتر
ادامه...
بیشتَرِ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ahadi
تعهّد، قول دادن، وعده، وعده داده شده، امیدبخش
ادامه...
تَعَهُّد، قُول دادَن، وَعدِه، وَعدِه دادِه شُدِه، اُمیدبَخش
دیکشنری سواحیلی به فارسی
awali
اوّلی، در اصل، در ابتدا، به طور مقدّماتی، مقدّماتی، قبلاً
ادامه...
اَوَّلی، دَر اَصل، دَر اِبتِدا، بِه طُورِ مُقَدَّماتی، مُقَدَّماتی، قبلاً
دیکشنری سواحیلی به فارسی
kutoa zawadi
هدیه دادن، برای هدیه دادن، پاداش دادن
ادامه...
هَدیه دادَن، بَرایِ هَدیه دادَن، پاداش دادَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی