zatrzymywać متوقّف کردن، توقّف، جلوگیری کردن، جلو، نگه داشتن، عقب نگه دارید ادامه... مُتِوَقِّف کَردَن، تَوَقُّف، جِلوگیری کَردَن، جِلو، نِگَه داشتَن، عَقَب نِگَه دارید دیکشنری لهستانی به فارسی